Tehrân     Kiyef      Dâlâs     Moskow     Sufiye     Âstâne     Berlin     Došanbe     Âdelâyd     Halifaks       Tâ Nowruz

۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

آرش کمانگیر و جشن تیرگان

آرش پهلوان استوره‌اي ايرانيان است كه با پرتاب تيري؛ مرز ميان ايران و توران را در زمان منوچهر مشخص مي‌كند و بدين ترتيب دشمنان از ايرانشهر دور مي‌شوند. از آن روز به بعد ايرانيان روز پرتاب تير را جشن مي‌گيرند. این نوشتار می‌‌کوشد، مطالبي را در مورد اسطوره آرش و رابطه آن با جشن تيرگان مشخص كند. به همين منظور با بررسي واژه‌هايي كه مي‌بايستي با آن‌ها آشنا شويم، آغاز مي‌كنيم. 

آرش: آرش قهرمان استوره‌اي ايرانيان است كه در روايات از او با صفات "آرش شيواتير" و "آرش كمانگير" ياد شده است. وي در زمان جنگ ميان ايران و توران و در دوران پادشاهي منوچهر(ايران) و افراسياب(توران)، جزو سپاهيان ايران بود و با پرتاب تير، مرز ميان ايران و توران را مشخص مي‌كند. در كتاب "دانشنامه‌ي مزديسنا" در زير واژه "ارخش" كه همان "آرش" باشد (خ قبل از ش قابليت حذف شدن دارد)، آورده شده:

۱- "آرش. بهترين تيرانداز آريايي‌ها.
در بندهاي ۶ و ۳۷ از تيشتر يشت (تيريشت)، تيشتر ايزد باران در چستي و چالاكي به تير آرش(ارخش) تشبيه شده است."
۲- "در ارمني واژه آرشين و آرسن هر دو از همين ريشه (آرش) و به معني مرد و پهلوان است"
توضيح: خشايارشا كه مركب از خشاي+آرشا است، به معني "شاه مردان" است. بخش دوم (آرشا به معني مرد) از ريشه آرش است.
۳- "صورت اوستايي نام اين قهرمان (آرش)، "رخشه" است و همراه با صفات تيرتيز و تيرتيزترين ايرانيان از او ياد شده است."
۴- "در مورد روز انداختن تير (توسط آرش) دو روايت در دست است. يكي روز خرداد از ماه فروردين است و ديگري به روايت آثارالباقيه روز سيزدهم از تيرماه."
در فرهنگ دهخدا  در مورد آرش داريم: "اوستا بهترين تيرانداز را "ارخش" ناميده و گمان مي‌رود كه مراد همان آرش است."
طبري اين كماندار را "آرش شاتين" مي‌نامد و "نولدكه" حدس مي‌زند اين كلمه تصحيف جمله اوستايي "خشووي ايشو" باشد چه معني آن "خداوند تير شتابنده" است كه صفت يا لقب آرش بوده است.
واژه شناسي آرش: لغت Arc  در زبان انگليسي به معناي قوس و كمان است. لغت Arch به معناي تاق، قوس، هلال، قوس دادن و خم كردن، واژه Archer به معناي تيرانداز، Archery به معناي تير‌اندازي، واژه Architect  به معناي معمار و Architecture به معناي معماري است. اين واژه اخير كه معماري معنا مي‌شود در واقع در ترجمه دقيق‌تر به معناي "فن و هنر كمان‌زني" است.
از اين واژه‌ها و معاني‌اشان استنباط مي‌شود كه واژه قوس و كمان و تيراندازي و تاق از يك ريشه‌اند. اين موضوع كه واژه كمان و تيراندازي از يك ريشه هستند با توجه به شكل كماني كه در تير‌اندازي از آن استفاده مي‌شود، منطقي به نظر مي‌رسد.

از طرفي قوس و كمان و تاق از مفاهيمي هستند كه بارها در ادبيات به عنوان صفتي از آسمان ذكر شده‌اند. پس اين موضوع دور از ذهن نيست كه بتوانيم رابطه‌اي ميان واژه‌هاي آسمان و Arch  پيدا كنيم. واژه آسمان به زبان عربي كه در فارسي هم بسيار استعمال مي‌شود، "عرش" است؛ به تشابه Arsh (عرش)  و Arch  دقت كنيد. و اگر "ع" عرش را به "آ" تبديل كنيم، به واژه "آرش" مي‌رسيم كه كمانش خود نمادي از آسمان مي‌تواند باشد.

واژه انگليسي Archery به معناي تيراندازي در زبان فرانسوي به صورت Tir a larc و در زبان ايتاليايي به شكل Tiro con larco ديده مي‌شود. شناخت واژه Tir (تيري كه در تيراندازي از آن استفاده مي‌شود) در اين ميان جالب توجه است. همچنين واژه انگليسي Archer به معناي تيرانداز در زبان لاتين به شكل Arcarius و واژه كمان به لاتين به صورت Arcus ديده مي‌شود. هر دو اين واژه‌ها و به ويژه واژه Arcus شباهتي به واژه "ارخش" (با تبديل كاف به خ و سين به شين كه كاملا منطقي است) و در نتيجه ارتباطي با "آرش" دارد.

توجه كنيد كه شهرت آرش به خاطر كمانداري و تيراندازي اوست و صفات آرش شيواتير و آرش كمانگير به تير و كمان وي اشاره مي‌كنند كه ويژگي بارز اين قهرمان به شمار مي‌روند. جالب توجه است كه دو حرف اول واژه Arrow كه به معني تير است با دو حرف Archery و همچنين Arash(آرش) يكي است. آرجون نام يكي از قهرمانان تيراندازي هندي است كه شباهتي به آرش دارد و باز هم مي‌بينيم كه حروف اول و دوم اين اسم نيز با حروف اول و دوم آرش يكي است.

با توجه به نمادشناسي در مضامين اسطوره‌ها نيز در مي‌يابيم كه رابطه‌اي ميان كمان آرش و آسمان برقرار است. چرا كه آرش براي پرتاب تير بر بالاي كوه مي‌رود و از آن‌جا كه كوه به آسمان نزديك است، رابطه بسيار نزديكي با آن دارد. در ضمن بعيد نيست كه رابطه ميان كوه و آسمان و كمان، بتواند نام قهرمان را نيز با آسمان پيوند ‌دهد.

استوره‌هاي مشابه آرش: در استوره‌هاي فرهنگ‌هاي ديگر هم قهرماني كه بسان آرش كماندار است و تيراندازي مي‌كند، ديده مي‌شود. آرتميس (Artemis) و آپولو(Apolo) يوناني، يي (Yi) چيني، آگيلاز (Agilaz) آلماني، هايك (Hayk) ارمني، مردوك (Marduk) بابلي و آرجون (Arjuna) هندي از اين جمله‌اند. علاوه بر اين در افسانه‌هاي ويليام‌تل (William Tell)، پالنتوك (Palnetoke) و رابين‌هود (Robin Hood) نبز با قهرمان تيرانداز سرو كار داريم. 
تيشتر: در كتاب "دانشنامه‌ي مزديسنا" در رابطه با واژه "تشتر" (تيشتر، تير) آمده است: "در فرهنگ‌ها و اوستا و متون پهلوي به معاني چندي آمده است، ولي منظور اصلي همان ايزد تير و تشتر است كه در پهلوي "تيشتر" و در اوستا  "تيشتريه" آمده و يشت هشتم يا "تشتر يشت" اوستا كه معمولا "تيريشت" گويند به او منسوب است. چهارمين ماه سال و سيزدهمين روز هر ماه را به نام ايزد تيشتر، تيرماه و تير روز گويند." همچنين تيشتر نام ايزد باران و نام ستاره‌باران‌زا را بر خود دارد. نام‌هاي ديگر ستاره باران‌زاي مذكور، "شعراي يماني" و "سيريوس" است. اين اعتقاد نيز در مورد تيشتر وجود دارد كه: هرگاه تيشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ريزش باران مي‌دهد. در بندهش تيشتر پديد آورنده آغازين باران، درياها و درياچه‌هاست.

در فرهنگ دهخدا آمده است: " تشتر در فرهنگ‌ها به معني فرشته باران ضبط شده و بسا او را با ميكاييل تطبيق كرده‌اند. لابد به مناسبت آنكه تشتر فرشته باران و بالنتيجه ايزد ارزاق است و ميكاييل هم فرشته روزي است." برخي از كارشناسان نيز تشتر را با تير(عطارد) يكي دانسته‌اند ولي معلوم نيست كه تشتر و تير هر دو داراي يك ريشه لغوي باشند، اگرچه "تيشتريه" اوستايي در پارسي "تير" گفته مي‌شود. در اين مورد به فرهنگ دهخدا كه رجوع كنيم در مي‌يابيم: "…در بندهش فصل پنج آمده كه سبعه سياره با سبعه ثابته در جنگ و ستيز است، "تير (عطارد) بر ضد تشتر …" 

تير: در فرهنگ دهخدا آمده است: "نام ستاره عطارد است او را دبير فلك خوانند و گويند مربي علما و مشايخ و قضاوت و ارباب قلم باشد. (برهان)
ستاره‌اي است كه جايش بر فلك دوم است و آن را دبير فلك گويند. چه آن ستاره‌ علما و مشايخ و قضاوت است و به تازيش عطارد نامند. (فرهنگ جهانگيري)(از شرفنامه منيري).
تير نام فرشته‌اي است كه بر ستوران موكل است و تدبير و مصالحي كه در روز تير از ماه تير واقع شود به او تعلق دارد .(برهان ) (از فرهنگ جهانگيري) (از فرهنگ رشيدي) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطبا)

به اين معني در اوستا "تيشتريه" و در پهلوي "تيشتر" … كه به ستاره يماني و يكي از ايزدان اطلاق شده فرشته مزبور نگهبان باران است و به كوشش او زمين پاك از باران بهره‌مند گردد و كشتزارها سيراب شود. در پهلوي علاوه بر تيشتر، تير هم آمده است… و اين كلمه را با تير به معني سهم عربي نبايد اشتباه كرد." 

ماه تير و جشن تيرگان: چهارمين ماه سال شمسي، تير نام دارد كه مشتق از صورت فرضي قديمي "تيري" است. "تيري" يكي از خدايان قديم ايراني بوده است كه آيين‌هاي او با آيين‌هاي "تيشتر" در آميخته است. بنابر روايات مي‌دانيم كه جشن تيرگان هم با استوره آرش در آميخته است و هم با جشن آب‌پاشان يا آبريزگان. 

رابطه ميان مرزبندي و باران (آّب): در فصل يازدهم بندهش آمده است: "زمين پيش از بارندگي تشتر يك قطعه بود. درياهاي روي زمين از اثر باران‌هاي او به وجود آمد و زمين را به هفت كشور منفصل از هم تقسيم نمود." اين موضوع را در كتاب "از اسطوره تا تاريخ" مهرداد بهار نيز مي‌يابيم: "در آغاز هزاره هفتم، پس از تازش اهريمن بر زمين، ايزدي به نام تيشتر، با جام ابر از آب‌هايي كه در آغاز آفريده شده بود، آب برداشت. باد آن را به آسمان برد و بر زمين ببارانيد. در پي اين باران بزرگ، زمين نمناك شد و به هفت پاره بگسست. هر پاره را اقليمي خوانند كه در پهلوي "كشور" گفته مي‌شود."

استوره آرش با مرزبندي ميان ايران و توران همراه است. با استناد به گزارش كتاب "روان انساني در حماسه‌هاي ايراني"، متوجه مي‌شويم كه در شاهنامه‌ي ثعالبي، استوره آرش "مرزبندي و بارش باران" را با هم ذكر مي‌كند. در تير يشت سخن از نبرد "تيشتر"، فرشته باران و "اپوش"، ديو خشكسالي است كه در هنگام گفتگو از اين نبرد، سخن از آرش به ميان مي‌آيد كه خود بيانگر پيوند تير آرش با باران است، همان تيري كه مرز را مشخص مي‌كند.

فرود آمدن تير آرش در كناره‌ي رود نيز خود نمادي از ارتباط ميان مرز و آب است.موضوع ديگر اين است كه با تازش اهريمني افراسياب به داخل خاك ايران، بي‌باراني و خشكسالي رخ مي‌دهد و جالب اين‌كه بعد از پرتاب تير آرش و مشخص شدن مرز و در ادامه دور شدن دشمنان، رودها در ايرانشهر جريان مي‌يابند و خشكسالي از بين مي‌رود.

مطلب ديگر كه در اين بخش مي‌توانيم يادآوري كنيم، اين‌ است كه هميشه چه در استوره و چه در واقعيت، باريدن باران نويد آفرينش (رويش گياهان) مي‌دهد. ميان مرزبندي و آفرينش هم ارتباط وجود دارد، چرا كه هنگامي‌كه مرز ميان روشنايي و تاريكي (اهورامزدا و اهريمن) مشخص مي‌شود، هر كدام از آن دو موجود دست به آفرينش مي‌زنند. مرزبندي‌ها با ستيز و پيكار همراه هستند. چنان‌كه اهريمن و اهورامزدا با هم پيكار مي‌كنند. مرزبندي ميان ايرانيان و تورانيان هم در پي جنگ و ستيز است.  

پرتاب تير و انتظار باران: از لحاظ استوره شناسي شايد پرتاب تير به آسمان با انتظار باران بي‌ارتباط نباشد. بعيد نيست كه در دوران باستان اين تفكر وجود داشته كه با پرتاب تير به سمت آسمان، مي‌توان سوراخي در آسمان ايجاد كرد يا ابرها را بارور كرد (با توجه به شكل تير كه نمادي از آلت جنس مذكر است) و در نتيجه  باران ببارد. جالب اين كه امروزه هم در زمان خشكسالي، به منظور بارورسازي ابرها براي باريدن باران، موشكي (مقايسه كنيد با تير مورد استفاده در تيراندازي با كمان) به سوي آسمان پرتاب مي‌كنند.

اين كه تن آرش بعد از پرتاب تير پاره پاره و ناپديد مي‌شود، احتمالا اشاره‌اي به قرباني شدن آرش براي باريدن باران است. اين موضوع با توجه به رسم قرباني كردن و فديه دادن كه براي طلب باران سراغ داريم، دور از ذهن نيست. در نبرد ميان تيشتر و اپوشه هم مي‌بينيم كه بعد از اين كه اهورامزدا براي تيشتر قرباني مي‌دهد، تيشتر به پيروزي مي‌رسد و اپوشه (خشكسالي) را مغلوب مي‌كند. نگارنده با اين كه منبع اين گفته را فراموش كرده‌ام، اما به ياد دارم كه در يكي از اسطوره‌هاي بين‌النهريني، قهرماني براي طلب باران، تيري را به سمت آسمان پرتاب كرد. در واقع اين استوره هم به رابطه ميان پرتاب تير و طلب باران اشاره مي‌كند. در استوره آرش، هنگامي كه افراسياب مرزهاي ايران را مورد تعرض قرار مي‌دهد، براي چندين سال باران نمي بارد، و اين آرش است كه با پرتاب تير، اين مشكل را حل مي‌كند. 

رابطه ميان ستاره تيشتر(تير) و ماه تير: رابطه ميان تيشتر(تير) و ماه تير مي‌تواند از آن‌جا باشد كه در تير ماه است كه ستاره تيشتر طلوع مي‌كند. (نگارنده اين مطلب را در جايي خوانده‌ام ولي نسبت به آن اطمينان ندارم) 

دهم تيرماه و آفرينش آب: آرتور کريستين سن در کتاب " نمونه‌هاي نخستين انسان و نخستين شهريار در تاريخ افسانه اي ايران" آورده است: بنا به بندهش، اورمزد آسمان را در چهل روز، در آغاز روز اورمزد روز از ماه فروردين (يعني روز آغاز سال در اعتدال ربيعي) آفريد و بعد در مدت پنج روزي كه گاهنبار "مديوزرم" را تشكيل مي‌دهد، درنگ كرد. بعد آب را در پنجاه و پنج روز آفريد…" با جمع اعداد ۴۰ و ۵ و ۵۵ به عدد ۱۰۰ مي‌رسيم. و با توجه به اين‌كه هر يك از ماه‌هاي فروردين، ارديبهشت و خرداد ۳۰ روزه بودند، روز صدم مصادف با دهم تيرماه مصادف مي‌شود و در اين روز است كه اورمزد، آفرينش آب را به پايان برده است. و مي‌دانيم كه روز دهم هر ماه به نام "آبان" و به همان معني "آب" است. از همين روست كه جشن تيرگان كه در ده بهمن برگزار مي‌شود، جزو جشن‌هاي آب است. چنان‌كه در جشن تيرگان و در زمان‌هاي قديم‌تر، شست و شو كردن در آب روان و همچنين آب‌پاشي به همديگر مرسوم بوده است. اين جشن به جشن آب‌پاشان يا "وارداوار" به زبان ارمني هم معروف است. 

رابطه ميان روز سيزدهم و آب: لازم به ذكر است، ظاهرا قبل از اين‌كه روزهاي ۶ ماه‌ نيمه نخست سال خورشيدي از ۳۰ روز، به ۳۱ روز تبديل شوند، روز برگزاري جشن تيرگان ۱۳ تير بوده است، به همين دليل نيز جشن مهرگان هم از ۱۶ مهر به ۱۰ مهر انتقال يافت. موضوع اين است كه روز سيزدهم ماه با آب در ارتباط است. اول از همه اين‌كه روز سيزدهم ماه متعلق به تيشتر(تير) ايزد باران است. همچنين به روايت دكتر بهرام فره‌وشي، گويا در دوران كهن روز سيزدهم سال، روز ويژه طلب باران بهاري براي كشتزاهاي نو دميده بود. از طرفي سيزده (هم روز سيزده و هم عدد سيزده) معرف آشوب و بي‌نظمي هستند و قابل ذكر است كه در بيشتر اساطير مربوط به فرهنگ‌هاي مختلف، آشوب و بي‌نظمي قبل از آفرينش و نظم يافتن دنيا مطرح مي‌شوند كه در بسياري از اين موارد، آب در اين آشوب نقش اساسي دارد. 

رابطه خرداد و تير: در كتاب "دانشنامه‌ي مزديسنا" در مدخل واژه "خرداد" آمده است: خرداد نام روز ششم هر ماه و نام ماه سوم سال خورشيدي و يكي از امشاسپندان (هوروتات) است و در گيتي به نگهباني آب گماشته شده است. با توجه به اين‌كه ذكر شد در برخي از روايات، خرداد روز از ماه فروردين، روز تير انداختن آرش است و از طرفي خرداد با تيشتر (تير) همكار و هر دو با آب در ارتباط هستند، بنابراين رابطه ميان پرتاب تير (جداي از اين‌كه چه روزي تير پرتاب شده باشد) و طلب باران (آب) قوت مي‌يابد. 

نتيجه گيري: 
۱- تير به چندين معني مختلف آمده است: ستاره باران‌زا، ايزد باران، نام روز سيزدهم هر ماه، نام چهارمين ماه‌ ايراني، به معني تيري كه در تيراندازي با كمان استفاده مي‌شود، سياره عطارد
۲- بنابر گزارش "تيشتريشت"، تيشتر در چستي و چالاكي به تير آرش تشبيه شده است. و از آن‌جا كه "تيشتر" را به نام "تير" هم مي‌شناسيم، به نظر مي‌رسد اين "تير" به مفهوم ماه تير و ستاره و ايزد، با تيري كه در تيراندازي با كمان از آن استفاده مي‌شود با هم مرتبط هستند. استوره تير‌اندازي آرش ـ كه شهرتش به خاطر تيري است كه پرتاب كرده ـ در ماه تير اين ارتباط را قوت مي‌بخشد.
۳- تير را همان عطارد مي‌دانند و اين تير با آن تير كه به معني تيشتر است متفاوت است. با اين كه هر دو از اجرام آسماني هستند اما عطارد سياره است و تيشتر ستاره و كاملا با هم فرق دارند.
۴- هم بنابر آن چه در فرهنگ دهخدا آمده و هم بنا به اعتقاد استاد پورداوود، تير(تيشتر) با تير كمان فرق دارد، اما از لحاظ استوره‌شناسي اين‌ها بي‌ربط به هم نيستند.
۵- احتمال دارد كه واژه "آرش" و "عرش" از يك منشاء به وجود آمده باشند.
۶- پرتاب تير، بارش بارن، مرزبندي و آفرينش در ادامه هم هستند و با هم در ارتباطند.
آرش نورآقايي
منابع:
* دانشنامه‌ي مزديسنا (واژه‌نامه‌ي توصيحي آيين زرتشت)، دكتر جهانگير اوشيدري، تهران، نشرمركز، ۱۳۷۱ 
* فرهنگ اساطير ايراني بر پايه متون پهلوي، مولق خسرو قلي زاده، تهران، كتاب پارسه، ۱۳۸۷
* از اسطوره تا تاريخ، مهرداد بهار، گرداورنده و ويراستار ابوالقاسم اسماعيل‌پور، ويرايش ۲، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷
* نمونه هاي نخستين انسان ونخستين شهريار در تاريخ افسانه اي ايران، از آرتورکريستين سن، ترجمه و تحقيق ژاله آموزگار و احمد تفضلي، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷
* آيين‌ها و جشن‌هاي كهن در ايران امروز، نوشته محمود روح‌الاميني، تهران، آگاه، ۱۳۷۶
* اساطير ايران، نوشته جان ر. هينلز، ترجمه و تاليف باجلان فرخي، تهران، اساطير، ۱۳۸۳
* روان انساني در حماسه‌هاي ايراني، آرش اكبري مفاخر، تهران، ترفند، ۱۳۸۴
* لغت‌نامه دهخدا
* سايت معتبر اينترنتي www.reference.com

برگرفته از(با اندکی‌ تغییر): http://www.cibloggers.com

۱ نظر:

Paul گفت...

Thank you for this very interesting article I knew so much interetina information

پر بیننده‌ترین جستار‌ها|Most popular|Самые популярные

دیدگاه‌های شما|Your comments|Ваши комментарии

کلید واژه‌ها | Key words | Ключевые слова

باشگاه BÂDPÂ БАДПА Клуб بادپا Club Персидский язык Darshâye zabâne pârsi Уроки персидского языка درس‌های زبان پارسی‌ Mollâ Nasreddin Мулла Насреддин ملا نصرالدین Persian language lessons Ebi ابی Dariush Dariush Eghbali Dâryuš Dâryuš Eqbâli Googoosh Gougoush Gugush Guguš Гугуш Дарьюш Дарьюш Эгбали Клуб любителей персидского языка Эби باشگاه دوستداران زبان پارسی‌ داریوش داریوش اقبالی فائقه آتشین گردشگری گوگوش Bozorgâne Irân zamin Omar Xayyâm Tourism Омар Хайям Туризм آموزش زبان پارسی‌ آیا می دانستید بزرگان ایران‌زمین عمر خیّام Persia Sattar Shahram Nazeri Šahrâm Nâzari Изучение персидского языка Шахрам Назери بزرگان ایران دیدنی ها دیدنی‌های ایران شاعران شهرام ناظری فردوسی نوروز هایده هنرمندان Artists Hayede Kourosh Yaghmaei Nowruz Nowruz stamps Persepolis Sadegh Nojouki Tambrhâye Nowruzi Артисты Курош Ягмаи Марки о Ноурузе Персеполис Садэг Новджуки Саттар Хаедэ ایرانیان تخت جمشید تمبرهای نوروزی جشن‌های ایرانی‌ خط پارسی دکتر مصدق ریشه یابی ستار صادق نوجوکی محمد رضا پهلوی محمد مصدق مشکلات فرهنگی ملکه ثریا ورزش بانوان کوروش یغمایی America so beautiful Atusa BBC Bahram Radan BÂSTÂN Bâšgâh Bâšgâhe dustdârâne farhange Irân zamin Ebrahim Hamedi Ehsan Khajeh Amiri Ehsân Xhâje Amiri English subtitles Ferdowsi Golshifte Farahani Hasan Shamaizadeh Iman Maleki Imân Maleki Iraj Jannati Ataei Jamshid Kuroš Mansour Tehrani Mansur Marjane Satrapi Marjân Sâtrâpi Mohammad Reza Pahlavi Mohsen Makhmalbaf Mortezâ Naser Cheshm Azar Omid Omid Soltâni Parandegâni ke dar xâb dideam Persian Songs Sa'di Sex and Philosophy Shadmehr Aghili Shah of Persia Shahram Shabpare Siavash Ghomayshi Sina Hejazi Sinâ Hejâzi Soraya Taxte Jamšid Whirlpool Women's sport Zartošt Âmrikâye zibâ Âpârât Šahrâm Šabpare Америка так красиво Ахурамазда Джамшид Женщины в спорте Иман Малеки Ирадж Джаннати Атаи Любовь Манес Мани Манихейство Мансур Маржан Сатрапи Мортеза Мохсен Махмальбаф Омид Омид Солтани Онлайн изучение персидского языка Персидские песни Персидский марш Саади Секс и философия Сина Хэджази Сияваш Гомейши Сорая Философия Ирана Философия в Иране Философия в Персии Хасан Шамаизадэ Шадмэхр Агили Шахрам Шабпарэ Эхсан Хаджэ Амири курсы персидского языка آتوسا آخرالزمان آرش کمانگیر آمریکای زیبا آپارات ابراهیم حامدی ابوالقاسم فردوسی اتحادیه احسان خواجه امیری احمد شاملو اختلافات ارضی اسطوره‌های ایران زمین امید امید سلطانی اندیشه اهورا مزدا ايرج جنتی عطایی ایران از نگاه آلمانی‌ها ایران و عرب‌ها ایرانرود ایمان ملکی باستان باشگاه دوستداران فرهنگ ایران زمین بهار بهرام رادان بی بی سی تاجیکان تاریخچه ی پیدایش تعزیه تحصیل تحصیل در خارج تحصیل در روسیه ترانه‌های پارسی‌ تعزیه تعزیه و موسیقی توسعه به سبک ایرانی ثریا ثریا اسفنداری جشن تیرگان جمشید جنسیت و فلسفه حسن شماعی زاده حسن هدایت حقوق بشر خليج پارس داریوش مهرجویی دکتر محمد مصدق زبان زبان شناسی‌ زبان مادری زبان پارسی زرتشت سعد ی سپندارمذگان سکس و فلسفه سیاوش قمیشی سینا حجازی شادمهر عقیلی شاه ایران شاهنامه شاهنامه ی فردوسی شبیه خوانی شهاب حسینی شهرام شب پره صادق هدایت طنز و لطیفه عزاداری غذا فرهنگ فلات ایران فیلم سینمایی فیلم پرسپولیس قاره ی کهن لابی ماه محرم محسن مخملباف مرتضی مرجان ساتراپی مشکلات تحصیل منشور کوروش منصور منصور تهرانی موسیقی ناصر چشم آذر نقاشان هخامنشیان پارسی‌ زبانان پرسپولیس پرندگانی که در خواب دیده ام پژوهش چلوکباب کودتا کودتای ۲۸ امرداد کوروش کوروش بزرگ کوروش کبیر گرداب گستره ی زبان پارسی‌ گلشیفته فراهانی یوتا هیمل‌رایش یکپارچگی ملی