شرکت در مراسمی فرهنگی- هنری و آشنایی با فرهنگ و ادبیات ایران، اعضای آکادمی پروتستان شهر توتسینگ آلمان را مشتاق سفر به ایران کرد. آنها در این سفر با چهرهی دیگری از ایران آشنا شدند که با تصویر رسانه های غرب متفاوت بود. سفردرزندگی مردم آلمان جایگاه ویژه ای دارد. این سفردوستی، درافراد مختلف با سنین متفاوت به چشم می خورد. آلمانی ها با انگیزه های متفاوتی به سفر می روند. ماجراجویی، طبیعت گردی و گذراندن تعطیلات در کنار دریا از مهمترین این انگیزه ها است. نمونهی دیگری از این سفرها برای آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای مختلف انجام می شود.
ایران مقصدی برای سفرهای فرهنگی
ایران با تاریخ کهن خود، از دیرباز مقصدی برای مسافران آلمانی بوده است. آلمانی زبان ها از سده ۱۶ میلادی درمراوده با ایران هستند. در شعر وادبیات آلمانی نیز می توان نشانه های این ارتباط فرهنگی را مشاهده کرد. دیوان غربی- شرقی گوته از بارزترین نمونه های این مراوده هاست. مسافرت آلمانی ها به ایران که اغلب به صورت گروهی انجام می شود، بوسیلهی بنگاه های گردش گری آلمانی و ایرانی هماهنگ و اجرا می شود. کتاب های گردشگری نوشته شده در مورد ایران، اطلاعات بسیاری را قبل از سفر در اختیار مسافران قرار می دهند.
تجربهی یک سفر به ایران
یک گروه از آلمانی های شهر توتسینگ آلمان چندی پیش با انگیزه ای متفاوت به ایران سفر کردند. آن ها پس از شرکت در یک برنامه فرهنگی ایرانی - آلمانی چنان به فرهنگ و ادبیات ایران علاقه مند شدند که تصمیم به سفر گروهی گرفتند. در این برنامه که دسامبر سال ۲۰۱۲ در شهر توتسینگ آلمان برگزار شد، آلمانی ها با شعر فارسی و به ویژه حافظ آشنا شدند. معرفی شاعرهای معاصر چون فروغ فرخزاد و اسماعیل خویی بخشی دیگر از برنامه ها بود. در این برنامهی فرهنگی علاوه بر این، بخش موسیقی نیز باعث علاقه زیاد به ادبیات ایران شد. در بخش موسیقی، قسمت هایی از دیوان غربی- شرقی گوته، توسط "بورکهارد فون پوت کامر" خوانندهی اپرا اجرا شد. وی ترکیبی از اپرا و موسیقی سنتی ایران ارائه داد. نمونه ای از این ترکیب، همخوانی سرود "ای الههی ناز" توسط گروه کر آکادمی بود . در پایان این برنامهی جمعی ازشرکت کنندگان علاقه خود را برای مسافرت به ایران ابراز داشتند.
چرا سفر به ایران؟
دکترماتس از افراد گروهی که به ایران سفر کرده است می گوید: «همیشه می دانستم که ایرانی ها کشور و مردم آلمان را دوست دارند. این مطلب را از همکلاسی ایرانی خود دردوران مدرسه شنیده بودم». خانم دکتر کونیگ اولین آشنایی خود را با ایران، با خواندن دیوان غربی- شرقی گوته بدست آورده است. او می گوید: «تصویر زیبایی که از ایران و ادبیات فارسی بواسطه این اثر گوته در ذهن من ترسیم شد، سبب شد برای آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ این کشور به ایران سفر کنم». وضعیت کنونی ایران نیز برای بسیاری از افراد دلیلی برای مسافرت به آنجا محسوب می شود. آقای پروفسور کونیگ می گوید: «با توجه به انزوایی که برای ایران و مردمانش در سطح جهانی بوجود آمده است، تصمیم گرفتم که به این کشور سفر کنم و با مردمان آن آشنا شوم».
نگرانی اطرافیان از سفر به ایران
خانم ۴۰ ساله ای که جوان ترین عضو این گروه بود از شک دوستان خود در آستانه سفر می گوید. آن ها می پرسیدند: «مگر ایران هم کشوری است که بتوان در آن تعطیلات را گذراند؟ اصلا مگر این کشور امنیت دارد؟» بعضی ها هم می گفتند: «من هرگزبه چنین کشوری مسافرت نمی کنم. چون که نمی خواهم به این واسطه رژیمی را که حقوق مدنی و آزادی های مردمش را سلب می کند تقویت کنم».
برجسته ترین ویژگی ایران و ایرانیان
دیدن بنا های تاریخی که قدمت آن ها به هزاران سال پیش می رسد، برای خانم دکتر کونیگ بسیار جالب توجه بوده است. به نظر وی این قدمت به عنوان پشتوانه فرهنگی مردم ایران سرمایه ای ست بی نظیر. مهمان نوازی بی مانند ایرانی ها موردی است که در ذهن آقای دکتر ماتس باقی مانده است: «در طول سفر افراد به سوی ما می آمدند، بعضی با کلمات دست و پا شکستهی انگلیسی و آلمانی به ما خوش آمد می گفتند، ما را در آغوش می گرفتند وعکس یادگاری می گرفتند. جوانان ما را کنار خود می نشانند تا با آن ها قلیان بکشیم. در کل آن ها نسبت به ما آلمانی ها بسیار مهمان نوازتر و مردم دارتربودند». موردی دیگر که آقای ماتس هنوز به آن فکر می کند، خوراک های ایرانی و بره کباب هایی است که اودر طول سفر خورده است. مهمترین ویژگی ایرانی ها از دید پروفسور کونیگ عدم تعصب آن هاست. او از دیدارهای خود با مردم می گوید: «مردم با رویی باز به سوی ما می آمدند. در نگاهشان صمیمیت موج می زد. این علاقه مندی ایرانی ها که از بی تعصب بودن آن ها نسبت به افراد غریبه نشان داشت، برای من بسیار دلچسب بود. اما گاهی اوقات دیدن این همه صمیمیت از سوی مردم برایم خجالت آور بود، چرا که ما آلمانی ها نسبت به مهمانان خارجی چنین رفتاری نداریم.»
تفاوت مردم ایران با نظام حاکم
مسافرین با توجه به دریافت های شخصی خود از سفر، به گونهی دیگری در مورد ایران و مردمانش صحبت می کنند. پروفسور کونیگ می گوید: «آنچه ما از رسانه ها دریافت می کنیم بیشتر جنبهی سیاسی دارد. اما دیدار با مردم ایران وجه دیگری را برای ما روشن ساخت. رسانه های مختلف در غرب اروپا، در مورد اسلام و اسلام گرایی تصویری ترسناک برای ما ترسیم کرده اند. اما دیدار با مردم ایران در یک کشور مسلمان با تجربیات دیگری همراه بود. با توجه به دیدارها و گفت وگوها با مردم ایران و جوانان، می توان به اعتقاد و باور آنان پی برد. آن ها نشان می دادند که اعتقاد آنان با صلح طلبی همراه است. در گفتارهایشان پیاپی سعی در نشان دادن انسان دوستی و رواداری خود داشتند که ریشه در اعتقاد و فرهنگ آن ها دارد. این رفتار برای شخص من نوعی فاصله گرفتن مردم از نظام دین محور ایران را نشان می داد».
جوانان ایرانی از دید آلمانی ها
حضور چشم گیرجوانان در مکان های مختلف ایران برای آلمانی ها بسیار قابل توجه است. آنان از سرزندگی و فرهنگ دوستی این جوانان، با وجود تمام محدودیت هایی که از طرف حکومت اعمال می شود، شگفت زده بودند. آقای فون پوت کامر که در سال ۲۰۱۱ کنسرتی در شیراز برگزار کرده است، برداشت خود از جوانان را این گونه بیان می کند: « کنسرت من در شیراز تلفیقی از دوره های مختلف موسیقی غربی بود. نکتهی قابل توجه در این میان، حضور جوانان مشتاق بود که جمعیت آن ها به سالن کنسرت حال و هوای دیگری می بخشید. تمرکز جوانان و تفاسیر آن ها از سرودها ی اجرایی بسیار جالب بود. آن ها با رغبت بسیار به این سرودهای قرن ۱۹ میلادی گوش می دادند و با روی باز پذیرای فرهنگ و هنرغربی بودند.» فون پوت کامر می افزاید: «مورد دیگر قابل مشاهده و تحسین برانگیز در میان آن ها، احترامی بود که به مشاهیر فرهنگی خود مثل حافظ می گذاشتند. حضور این جوانان، چه دختر و چه پسر، در آرامگاه حافظ برای من بسیار جذاب بود. این مطلب از ذوق و گرایش جوانان به موسیقی و ادبیات کشورشان نشان داشت. شبیه این رفتار را به ندرت می توان در بین جوانان آلمانی مشاهده کرد».
سفری دوباره به ایران، آری یا نه؟
تمامی شرکت کنندگان در سفر ذکر شده مشتاق سفری مجدد به ایران هستند. آن ها می خواهند در مدت این سفر نقاطی از شمال، غرب و شرق ایران را ببینند. آن ها می گویند که مایل اند در سفر بعدی با اقوام مختلف و ویژگی های طبیعی مناطق مختلف ایران آشنا شوند و همچنین از آرامگاه های شاعرانی چون فردوسی و خیام دیدن کنند.
برگرفته از: www.dw.de/persian
ایران مقصدی برای سفرهای فرهنگی
ایران با تاریخ کهن خود، از دیرباز مقصدی برای مسافران آلمانی بوده است. آلمانی زبان ها از سده ۱۶ میلادی درمراوده با ایران هستند. در شعر وادبیات آلمانی نیز می توان نشانه های این ارتباط فرهنگی را مشاهده کرد. دیوان غربی- شرقی گوته از بارزترین نمونه های این مراوده هاست. مسافرت آلمانی ها به ایران که اغلب به صورت گروهی انجام می شود، بوسیلهی بنگاه های گردش گری آلمانی و ایرانی هماهنگ و اجرا می شود. کتاب های گردشگری نوشته شده در مورد ایران، اطلاعات بسیاری را قبل از سفر در اختیار مسافران قرار می دهند.
تجربهی یک سفر به ایران
یک گروه از آلمانی های شهر توتسینگ آلمان چندی پیش با انگیزه ای متفاوت به ایران سفر کردند. آن ها پس از شرکت در یک برنامه فرهنگی ایرانی - آلمانی چنان به فرهنگ و ادبیات ایران علاقه مند شدند که تصمیم به سفر گروهی گرفتند. در این برنامه که دسامبر سال ۲۰۱۲ در شهر توتسینگ آلمان برگزار شد، آلمانی ها با شعر فارسی و به ویژه حافظ آشنا شدند. معرفی شاعرهای معاصر چون فروغ فرخزاد و اسماعیل خویی بخشی دیگر از برنامه ها بود. در این برنامهی فرهنگی علاوه بر این، بخش موسیقی نیز باعث علاقه زیاد به ادبیات ایران شد. در بخش موسیقی، قسمت هایی از دیوان غربی- شرقی گوته، توسط "بورکهارد فون پوت کامر" خوانندهی اپرا اجرا شد. وی ترکیبی از اپرا و موسیقی سنتی ایران ارائه داد. نمونه ای از این ترکیب، همخوانی سرود "ای الههی ناز" توسط گروه کر آکادمی بود . در پایان این برنامهی جمعی ازشرکت کنندگان علاقه خود را برای مسافرت به ایران ابراز داشتند.
چرا سفر به ایران؟
دکترماتس از افراد گروهی که به ایران سفر کرده است می گوید: «همیشه می دانستم که ایرانی ها کشور و مردم آلمان را دوست دارند. این مطلب را از همکلاسی ایرانی خود دردوران مدرسه شنیده بودم». خانم دکتر کونیگ اولین آشنایی خود را با ایران، با خواندن دیوان غربی- شرقی گوته بدست آورده است. او می گوید: «تصویر زیبایی که از ایران و ادبیات فارسی بواسطه این اثر گوته در ذهن من ترسیم شد، سبب شد برای آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ این کشور به ایران سفر کنم». وضعیت کنونی ایران نیز برای بسیاری از افراد دلیلی برای مسافرت به آنجا محسوب می شود. آقای پروفسور کونیگ می گوید: «با توجه به انزوایی که برای ایران و مردمانش در سطح جهانی بوجود آمده است، تصمیم گرفتم که به این کشور سفر کنم و با مردمان آن آشنا شوم».
نگرانی اطرافیان از سفر به ایران
خانم ۴۰ ساله ای که جوان ترین عضو این گروه بود از شک دوستان خود در آستانه سفر می گوید. آن ها می پرسیدند: «مگر ایران هم کشوری است که بتوان در آن تعطیلات را گذراند؟ اصلا مگر این کشور امنیت دارد؟» بعضی ها هم می گفتند: «من هرگزبه چنین کشوری مسافرت نمی کنم. چون که نمی خواهم به این واسطه رژیمی را که حقوق مدنی و آزادی های مردمش را سلب می کند تقویت کنم».
برجسته ترین ویژگی ایران و ایرانیان
دیدن بنا های تاریخی که قدمت آن ها به هزاران سال پیش می رسد، برای خانم دکتر کونیگ بسیار جالب توجه بوده است. به نظر وی این قدمت به عنوان پشتوانه فرهنگی مردم ایران سرمایه ای ست بی نظیر. مهمان نوازی بی مانند ایرانی ها موردی است که در ذهن آقای دکتر ماتس باقی مانده است: «در طول سفر افراد به سوی ما می آمدند، بعضی با کلمات دست و پا شکستهی انگلیسی و آلمانی به ما خوش آمد می گفتند، ما را در آغوش می گرفتند وعکس یادگاری می گرفتند. جوانان ما را کنار خود می نشانند تا با آن ها قلیان بکشیم. در کل آن ها نسبت به ما آلمانی ها بسیار مهمان نوازتر و مردم دارتربودند». موردی دیگر که آقای ماتس هنوز به آن فکر می کند، خوراک های ایرانی و بره کباب هایی است که اودر طول سفر خورده است. مهمترین ویژگی ایرانی ها از دید پروفسور کونیگ عدم تعصب آن هاست. او از دیدارهای خود با مردم می گوید: «مردم با رویی باز به سوی ما می آمدند. در نگاهشان صمیمیت موج می زد. این علاقه مندی ایرانی ها که از بی تعصب بودن آن ها نسبت به افراد غریبه نشان داشت، برای من بسیار دلچسب بود. اما گاهی اوقات دیدن این همه صمیمیت از سوی مردم برایم خجالت آور بود، چرا که ما آلمانی ها نسبت به مهمانان خارجی چنین رفتاری نداریم.»
تفاوت مردم ایران با نظام حاکم
مسافرین با توجه به دریافت های شخصی خود از سفر، به گونهی دیگری در مورد ایران و مردمانش صحبت می کنند. پروفسور کونیگ می گوید: «آنچه ما از رسانه ها دریافت می کنیم بیشتر جنبهی سیاسی دارد. اما دیدار با مردم ایران وجه دیگری را برای ما روشن ساخت. رسانه های مختلف در غرب اروپا، در مورد اسلام و اسلام گرایی تصویری ترسناک برای ما ترسیم کرده اند. اما دیدار با مردم ایران در یک کشور مسلمان با تجربیات دیگری همراه بود. با توجه به دیدارها و گفت وگوها با مردم ایران و جوانان، می توان به اعتقاد و باور آنان پی برد. آن ها نشان می دادند که اعتقاد آنان با صلح طلبی همراه است. در گفتارهایشان پیاپی سعی در نشان دادن انسان دوستی و رواداری خود داشتند که ریشه در اعتقاد و فرهنگ آن ها دارد. این رفتار برای شخص من نوعی فاصله گرفتن مردم از نظام دین محور ایران را نشان می داد».
جوانان ایرانی از دید آلمانی ها
حضور چشم گیرجوانان در مکان های مختلف ایران برای آلمانی ها بسیار قابل توجه است. آنان از سرزندگی و فرهنگ دوستی این جوانان، با وجود تمام محدودیت هایی که از طرف حکومت اعمال می شود، شگفت زده بودند. آقای فون پوت کامر که در سال ۲۰۱۱ کنسرتی در شیراز برگزار کرده است، برداشت خود از جوانان را این گونه بیان می کند: « کنسرت من در شیراز تلفیقی از دوره های مختلف موسیقی غربی بود. نکتهی قابل توجه در این میان، حضور جوانان مشتاق بود که جمعیت آن ها به سالن کنسرت حال و هوای دیگری می بخشید. تمرکز جوانان و تفاسیر آن ها از سرودها ی اجرایی بسیار جالب بود. آن ها با رغبت بسیار به این سرودهای قرن ۱۹ میلادی گوش می دادند و با روی باز پذیرای فرهنگ و هنرغربی بودند.» فون پوت کامر می افزاید: «مورد دیگر قابل مشاهده و تحسین برانگیز در میان آن ها، احترامی بود که به مشاهیر فرهنگی خود مثل حافظ می گذاشتند. حضور این جوانان، چه دختر و چه پسر، در آرامگاه حافظ برای من بسیار جذاب بود. این مطلب از ذوق و گرایش جوانان به موسیقی و ادبیات کشورشان نشان داشت. شبیه این رفتار را به ندرت می توان در بین جوانان آلمانی مشاهده کرد».
سفری دوباره به ایران، آری یا نه؟
تمامی شرکت کنندگان در سفر ذکر شده مشتاق سفری مجدد به ایران هستند. آن ها می خواهند در مدت این سفر نقاطی از شمال، غرب و شرق ایران را ببینند. آن ها می گویند که مایل اند در سفر بعدی با اقوام مختلف و ویژگی های طبیعی مناطق مختلف ایران آشنا شوند و همچنین از آرامگاه های شاعرانی چون فردوسی و خیام دیدن کنند.
برگرفته از: www.dw.de/persian
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر