Tehrân     Kiyef      Dâlâs     Moskow     Sufiye     Âstâne     Berlin     Došanbe     Âdelâyd     Halifaks       Tâ Nowruz

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

آیا می دانستید که ...؟

۱۱) آیا می دانستید که برخی از مترجمان ما بدون توجه به توانایی زبان فارسی در واژه سازی و آیین دستوری این زبان و  دانستن پیشینه ی تاریخی و اجتماعی  بسیاری از  واژه ها و عبارات بیگانه، به راحتی  از آن ها  گَرته برداری کرده  و آن ها را نعل به نعل و کلمه به کلمه  کپی نموده و وارد زبان فارسی کرده اند؟
گرته برداری ( یا گرده برداری)  را می توان چون این تصور کرد که کسی مثلن " زمین خوردن"  را با فعل خوردن و " آبرو " را با واژه ی آب از فارسی به زبان دیگری برگرداند   زبان فارسی، اکنون سخت آلوده به این گرده برداری ها از واژه ها و عبارات بیگانه است و دیگر کسی درستی یا  نادرستی و فارسی بودن یا نبودن  این گونه واژه ها و عبارات را که همه روزه و در همه ی زمینه ها  بر زبان ها جاری  است در نمی یابد. به نمونه هایی از این واژه ها و عبارات نگاه کنید:
بخش دوم (۲۰ - ۱۱)

آسمان خراش  که برگردان sky scraper  در انگلیسی می باشد
راه آهن که که برگردان تحت الفظی از rail way  در انگلیسی یا Eisenbahn در آلمانی است ( و دست کم بایستی راهِ آهنی می بود).
نقطه نظر که برگردان point of view  در انگلیسی و  Gesichtspunktدر آلمانی است ( که در فارسی برای آن دیدگاه وجود دارد)،
شرایط در معنی ِ  اوضاع که در انگلیسی و فرانسوی  Conditions  در دو معنی شرط ها (شرایط) و اوضاع می باشد)، سیب زمینی که برگردان عبارت فرانسوی Pomme de Terre  است
هوا به هوا ( مانند موشک های هوا به هوا) از عبارت انگلیسی aie to air
تاریخ تولد که برگردان date of birth در انگلیسی وGeburtsdatum  در آلمانی می باشد.
بازار سیاه که همان black market  در انگلیسی و   Schwarzmarktدر آلمانی است.
دیر یا زود که در انگلیسی  sooner ot later و در آلمانی  früher oder später گفته می شود.
دوش گرفتن ( در انگلیسی take a shower   و  در آلمانی  eine Dusche nehmen
روی کسی حساب کردن (در آلمانی: Auf jemanden rechnen، در انگلیسی: count on somebody
نقش بازی کردن (در آلمانی: eine Rolle spielen)، 
ارزش نهادن بر چیزی ( به معنی یه چیزی بها دادن) (در آلمانی  Wert auf etwas legen، در انگلیسی set great store by something
به اجرا گذاشتن (در انگلیسی put into effect ، در آلمانی  in Kraft setzen ).
همچنین نگاه کنید به ... ( در آلمانی: siehe auch . . . ، در انگلیسی: also see . . .  )،
درس گرفتن ( در انگلیسی take a lesson ، در آلمانی einen Unterricht nehmen
کسی را فهمیدن ( به معنی حرف کسی را متوجه شدن) در انگلیسی understand somebody و در آلمانی jemanden verstehen  ،
خود را روی چیزی متمرکز کردن که در انگلیسی concentrate (up)on something  و در آلمانی sich auf etwas konzentrieren گفته می شود.
حمام آفتاب گرفتن که برگردان ein Sonnenbad nehmen در آلمانی و sunbathe  در انگلیسی است
لطفی کردن که در انگلیسی do a favour و در آلمانی einen Gefallen tun گفته می شود.
تاکسی گرفتن که در انگلیسی catch a taxi و در آلمانی  (sich) ein Taxi nehmen گفته می شود.
و نمونه های بسیار فراوان دیگر.

۱۲) آیا می دانستید که ما برخی از واژه ها، عبارات و اصطلاحات زبان فارسی را یا  نادرست به کار می بریم، یا نادرست می نویسیم و یا نادرست می خوانیم؟

به کارگیری واژه ها یا اصطلاحات با معنی نادرست
* جمله هایی مانند :
من به او مظنون هستم  (می خواهند بگویند: من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه ظنین است ( می خواهند بگویند: او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)
هر دو نادرست و درست وارونه ی آن درست است.
ظنین  صفت فاعلی و به معنی  کسی است که به دیگری بدگمان است و مظنون صفت مفعولی و به معنی  کسی است که مورد شک و بدگمانی قرار دارد. یعنی صورت درست  این جملات می شود:
من به او ظنین هستم .( یعنی من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه مظنون است. ( یعنی او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)

* مصدر عربی فقدان به معنی گم کردن، گم شدن و از دست دادن  است و معنی  نبود  ندارد  و درمورد مرگ و فوت کسی هم باید گفت:  در گذشت، یا رخت بر بست.

* یا مثلن می گویند: " کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد ". در حالی که کاسه هرگز زیر نیم کاسه جای نمی گیرد و در ادبیات هم همیشه گفته اند: زیر کاسه نیم کاسه ای وجود دارد.

* شعر سعدی، یعنی:  " بنی آدم اعضای یک پیکرند " را " بنی آدم اعضای یکدیگرند " می گویند.

* علیه در زبان عربی به معنی بر او  می باشد و بسیاری از نویسندگان بدون دانستن این معنی،  مثلن می نویسند :
بر علیه . . . . مبارزه کنید ! یعنی بر بر او . . . . . مبارزه کنید.
نخست آن که در ادبیات فارسی همیشه به ضد و به خلاف گفته اند که امروز نیز می توان گفت.
دوم آن که در فارسی نه بر علیه چیزی یا کسی مبارزه می کنند و نه به ضد آن.  بلکه با چیزی یا کسی می جنگند و پیکار می کنند.
با همین توضیح برای موافقت با چیزی نیز " له آن " حرف می زده اند نه " بر له " آن.

* هنگامی که دانش آموزی در پایان سال تحصیلی در برخی از درس ها نمره ی کافی برای قبولی نمی آورد می گوید در فلان و فلان درس تجدید شدم و یا درباره ی کسی می گویند فلانی امسال تجدید شد. حال آن  که این  نه خود دانش آموز،  بلکه درس های نمره نیاورده است که تجدید می شود و در شهریور ماه باید دوباره جدید شده و از نو امتحان داده شود ، چون این دانش آموزی تجدیدی شده است و باید او را تجدیدی، یعنی دارنده ی درس های تجدید شده نامید.

غلط های املایی
شست : عدد ۶۰ را باید شست نوشت و با صاد بدعتی است که در این اواخر گذاشته اند.
نیاگان : نیاگ  یا  نیا به معنی جد است و جمع درست آن نیاگان است نه نیاکان.
غوته: " در آب فرو رفتن " به فارسی " غوتیدن "  است که امروز در زبان تاجیک نیز به همین شکل و به همین معنی به کار می رود. از این رو غوطه خوردن، غوطه زدن و غوطه ور همگی نادرست است و باید با تای دو نقطه نوشته شود.
از این گروهند: تپش، تپیدن، غلتیدن؛ غلت زدن، ؛ غلت خوردن؛ غلتک، غلتان.

غلط های دستوری
استاد:  این واژه فارسی است و باید جمع آن را استادان گفت نه اساتید .
مُهر: مهر واژه ای فارسی است و صلاحیت اشتقاق عربی را ندارد و نباید مثلن گفت حکم ممهور شد، بلکه درست آن است که بگویند: حکم مهر کرده شد یا مهر زده شد.

غلط های واگویی (تلفظی)
 پساوند " وَر " در زبان فارسی برای رساندن مالکیت و به معنی " صاحب " و دارنده  است. " رنج وَر " به معنی دارنده ی رنج و " مزد وَر " به معنی دارنده ی مزد است. امروزه بر خلاف این قاعده و برخاسته از خط ناتوان عربی که ایرانیان به کار می برند، این واژه ها را به صورت رنجور و مزدور می نویسند که موجب آن گردیده است تا آن ها را  به نادرستی با  واو " سیرشده " (مانند واو  در واژه ی " کور ") تلفظ نمایند. 
واژه های دیگر ی نیز مانند دستور ( دست وَر یعنی صاحب مقام، وزیر)،  گنجور ( گنج وَر) و شرور (شر وَر) نیز از این گروه است. 

۱۳) آیا می دانستید که واژه ی دو قلو و  عبارت دو لوکس  (De Luxe) هیچ ارتباطی با عدد ۲ (دو)  ندارد ؟
واژه ی ترکی دو قلو اسمی مرکب از " دوق " و " لو "  است که روی هم  همزادها  معنی می دهد و هیچ گونه ارتباطی با عدد ۲ (دو) فارسی ندارد که اگر بانویی احیانن سه یا چهار فرزند به دنیا آورد بتوان آنان را سه قلو یا چهار قلو نامید. این کودکان را می توان دوگانه، سه گانه و مانند آن نامید.
در عبارت  فرانسوی دو لوکس De Luxe  نیز که بسیاری گمان می کنند با عدد ۲ (دو) فارسی ارتباطی دارد و لابد سه لوکس و چهار لوکس آن  هم وجود دارد، De حرف اضافه ی ملکی است به معنی " از" ( مانند Of در انگلیسی یا Von  در آلمانی ) و Luxe  به معنی " تجمل و شکوه "  است و دو لوکس به معنی " از نوع تجملاتی " است. یعنی هر چیزی که دولوکس باشد، نه از نوع ساده و معمولی،  بلکه از نوع تجملاتی و با شکوه آن است.

۱۴) آیا می دانستید که واژه ی دو قلو و  عبارت دو لوکس  (De Luxe) هیچ ارتباطی با عدد ۲ (دو)  ندارد ؟
واژه ی ترکی دو قلو اسمی مرکب از " دوق " و " لو "  است که روی هم  همزادها  معنی می دهد و هیچ گونه ارتباطی با عدد ۲ (دو) فارسی ندارد که اگر بانویی احیانن سه یا چهار فرزند به دنیا آورد بتوان آنان را سه قلو یا چهار قلو نامید. این کودکان را می توان دوگانه، سه گانه و مانند آن نامید.
در عبارت  فرانسوی دو لوکس De Luxe  نیز که بسیاری گمان می کنند با عدد ۲ (دو) فارسی ارتباطی دارد و لابد سه لوکس و چهار لوکس آن  هم وجود دارد، De حرف اضافه ی ملکی است به معنی " از" ( مانند Of در انگلیسی یا Von  در آلمانی ) و Luxe  به معنی " تجمل و شکوه "  است و دو لوکس به معنی " از نوع تجملاتی " است. یعنی هر چیزی که دولوکس باشد، نه از نوع ساده و معمولی،  بلکه از نوع تجملاتی و با شکوه آن است.

۱۵) آیا می دانستید که ما برخی از بزرگان علم و ادب ایران را نه با نام خودشان، بلکه با نام پدران شان می نامیم ؟
زکریا نام پدر " محمد بن زکریای رازی "  و  سینا نیز نام پدر " ابوعلی این سینا " بوده است. لیکن همه جا آنان را با نام زکریای رازی و ابن سینا ، یعنی نه با نام خود، بلکه با نام پدران شان می نویسند. " بیمارستان ابن سینا " هنوز نیز در چهار راه حسن آباد تهران با این نام وجود دارد.
منصور نیز پدر " حسین ابن منصور حلاج " می باشد که کوتاه شده ی نام وی "حسین حلاج " است. لیکن این نامی ترین عارف وارسته ی ایران  در سده ی سوم هجری را همه جا " منصور حلاج " می نامند و نه "حسین وار"، بلکه "منصوروار" بر سر دار می کنند، در حالی که منصور (یعنی پدر حلاج) در آن هنگام در خوزستان به حلاجی و پنبه زنی مشغول بوده است. 

۱۶) آیا می دانستید که بسیاری از فارسی زبانان  از صدها مصدر عر بی که خود معنی اسمی نیز دارد ( یعنی اسم مصدر است)  با افزودن غیر ضروری ِ " کردن "، " دادن " ،"  زدن " ، " یافتن " ، " شدن " و مانند آن ها،  که تنها باید برای ساختن مصدرهای مرکب  به کار رود،  دوباره اسم می سازند و با این کار  به دراز نویسی و دراز گویی بی هوده دست می زنند ؟
به نمونه های زیر نگاه کنید:
تعویض( کردن)  چرخ های ماشینش دو ساعت طول کشید.
ارتباط (دادن)  این دو موضوع به هم نادرست است.
 ثبت (شدن)  این قراداد لازم است.
برای تهیه (کردن)  وسایل تعمیر دوچرخه ام به بازار رفتم
تورم موجب رکود (یافتن)  بازار می گردد.
شکست در این بازی به حذف (شدن) تیم ما انجامید.
طرح (کردن) این موضوع در این نشست کار نادرستی است.
در تمام این سال ها به فکر انتقام( گرفتن)  از او بود. 

۱۷) آیا می دانستید که ما برخی از واژه ها و عبارات را در معنایی به کار می بریم و می فهمیم  که هیچ ارتباطی  با معنی اصلی و واقعی آن واژه ها یا عبارات  ندارد ؟
از آن جمله اند مثلن واژه ها یا عباراتی مانند کمر، کمربند، افسوس، شوخ، پرستیدن، بت پرست یا آتش پرست.
معنی اصلی کمر در حقیقت کمربند است ( مانند:  کمر همت بستن) و معنی اصلی کمربند در واقع بنده و غلام است ( کسی که کمر بسته است). آن چه را نیز که ما کمر می نامیم و مرادمان بخشی از بدن است میان می نامند.
افسوس را که به معنی ریشخند و تمسخر است به معنی دریغ وبرای ابراز اندوه و تاثر به کار می بریم.
شوخ را که چرک و آلوده است بذله گو می فهمیم و
بت پرست یا آتش پرست را که به معنی خادم  نکاهدارنده و مواظبت کننده از بت یا آتش  در بتکده یا آتشکده است، به معنی کسی که  بت یا آتش را می پرستد در می یابیم. حال آن که پرستیدن نه به معنی عبادت و ستایش کردن، بلکه به معنی خدمت کردن و مراقبت کردن  است که معنی خود را در واژه ی «پرستار» هنوز نگاه داشته است. بت پرست کسی بوده است که بت ها را خاکروبی، نظافت و تعمیر می کرده است و آتش پرست کسی بوده است که مراقب بوده است که مبادا آتش در آتشکده خاموش شود، زیرا مردم برای روشن کردن اجاق ها و چیزهای دیگرشان  از آتشکده آتش می برده اند. از این رو  آتش‌پرست، پاژنام ( لقب)  ایرانیان پیش از اسلام و یا پاژنام زرتشتیان نیست.

۱۸) آیا می دانستید که روضه و روضه خوانی که شرح رویداد کربلا و شهادت حسین است نام خود را از کجا گرفته است ؟
ملا حسین کاشفی، شاعر و نویسنده ی  دوره ی تیموریان در قرن نهم هجری قمری، کتابی دارد در شرح رویداد کربلا و شهادت حسین که در آن وی نظم و نثر را با یکدیگر در آمیخته است و از شاهکارهای تراژدی در زبان فارسی است. نام این کتاب روضه الشهدا به معنی گلستان شهیدان است و مردمی را که در مجالس سوگواری دور هم نشسته و آن کتاب را می خواندند نخست  " روضه الشهدا خوان " و به تدریج " روضه خوان "  نامیدند  و بدین ترتیب  بعدها  دیگر هر کس را  که از داستان کربلا چیزی  می گفت روضه خوان لقب دادند. 

۱۹) آیا می دانستید که در نتیجه ی شتاب زدگی،  بی دقتی و ناآگاهی  برخی از مترجمان ایرانی واژه ها و عبارات گوناگونی از زبان های بیگانه وارد زبان فارسی  شده و جا افتاده  که هرگز به آن معنی در هیچ زبانی به کار نرفته است. این مترجمان که با فنی که موضوع ترجمه شان است آشنایی ندارند، تنها با مراجعه به یک فرهنگ دو زبانی،  بی آن که به معانی کنایه ای،  مجازی و اصطلاحی واژه ها نیز بیندیشند و یا از پیشینه ی تاریخی آن ها در زبان اصلی آگاهی داشته باشند، نخستین معنی را که برای واژه ها ی بیگانه می بینند، در ترجمه ی خود به کار می برند.
به عنوان نمونه : در زبان فرانسه واژه ی Ordre چندین معنی اصلی،  مجازی و  اصطلاحی دارد. از آن جمله : فرمان، دستور، نظم، نظام ، اتحادیه ی صنفی، فرقه ی مذهبی و جز این ها. لیکن مترجم محترم  وزارت بهداری وقت به هنگام تدوین لایحه ای که مربوط به آیین نامه ی اتحادیه ی صنفی پزشکان بوده است و پیش تویس قانونی آن را از زبان فرانسه ترجمه کرده بوده است، این عبارت را که درست به معنی " اتحادیه صنفی پزشکان " است به " نظام پزشکی " ترجمه کرده است و نفهمیده است که موضوع این لایحه " نظام "  نیست که در فارسی اغلب به معنی ارتش فهمیده می شود
نمونه ی دیگر واژه ی Prince  است که در همه جا آن را " شاهزاده " ترجمه می کنند، بی آن که ببینند که براستی پدر آن شخص" شاه "  بوده است یا نه. و حتا در ترجمه ی کتابی که درباره سربداران نوشته شده است " پهلوان حیدر قصاب " را نیز شاهزاده خوانده اند که به احتمال قوی نه شاهزاده بلکه قصاب زاده بوده است.
واژه ی  Prince در زبان های اروپایی از لفظ Princeps مشتق شده است که معنی اصلی آن " نخستین " یا " شخص اول "  است و سپس  مجازن نیز مفهوم " رئیس " یا " فرمانروا " یافته است. این عنوان را در اروپا به افرادی می دادند حکومت بر ایالت یا ناحیه ای را تحت فرمانشان قرار می دادند.  این افراد که همیشه لازم نبود حتمن  از فرزندان پادشاه و سلطان باشند حاکمان ولایت ها و امیران آن مناطق بودند و چون این چیزی در کشور ما نیز مرسوم بوده است.  از این رو مناسب ترین برابر برای واژه ی  Prince  " امیر "  یا " شهریار "  است و تنها هنگامی که این امیر واقعا پسر شاه باشد می توان آن را شاهزاده ترجمه کرد. 

۲۰) آیا می دانستید که حتا  بسیاری از اهل ادب و کتاب نیز ضرب المثل زیر را که از گفته های مولانا است  نادرست می خوانند و نادرست می فهمند ؟
مولانا می فرماید : ماهی از سر گنده گردد، نِی ز د ُم
و این گروه که از آن یاد کردیم آن را چون این  می فهمد که ماهی نه از قسمت د ُم  بلکه از ناحیه ی سر است که می گَندد ( که به خودی خود معنایی غیر عادی دارد و با علم جانور شناسی نیز نمی خواند ). این نادرستی در خواندن و دریافتن،  نتیجه ی کم توانی خط فارسی در نمایاندن صدای حروف است.
معنی اصلی این ضرب المثل آن است که ماهی از سمت سر خود رشد می کند و  بزرگ می شود  ( گُنده می شود ) و نِی ( که گیاهی است که در کنار رودخانه و دریا می روید ) از قسمت پایین خود که در درون آب قرار دارد قوی و کلفت می شود.
این ایراد درست همانند ایرادی است که در خواندن ِ عنوان کتاب " کنتِ  مونتِ کریستو " نوشته ی الکساندر دوما (١۸۴۵) وجود دارد که  بسیاری آن را کنت مونت کریستو، یعنی کنتی که مونت کریستو نام دارد می خوانند، در حالی که این شخص در این رمان، کنتی از منطقه ی مونتِ کریستو است ( که نام جزیره ای در دریای تیرهنی است). 
برگرفته از: aryaadib.blogfa.com 
                                                                                                          
همچنین بخوانید:
بخش نخست | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم | بخش پنجم | بخش ششم

هیچ نظری موجود نیست:

پر بیننده‌ترین جستار‌ها|Most popular|Самые популярные

دیدگاه‌های شما|Your comments|Ваши комментарии

کلید واژه‌ها | Key words | Ключевые слова

باشگاه BÂDPÂ БАДПА Клуб بادپا Club Персидский язык Darshâye zabâne pârsi Уроки персидского языка درس‌های زبان پارسی‌ Mollâ Nasreddin Мулла Насреддин ملا نصرالدین Persian language lessons Ebi ابی Dariush Dariush Eghbali Dâryuš Dâryuš Eqbâli Googoosh Gougoush Gugush Guguš Гугуш Дарьюш Дарьюш Эгбали Клуб любителей персидского языка Эби باشگاه دوستداران زبان پارسی‌ داریوش داریوش اقبالی فائقه آتشین گردشگری گوگوش Bozorgâne Irân zamin Omar Xayyâm Tourism Омар Хайям Туризм آموزش زبان پارسی‌ آیا می دانستید بزرگان ایران‌زمین عمر خیّام Persia Sattar Shahram Nazeri Šahrâm Nâzari Изучение персидского языка Шахрам Назери بزرگان ایران دیدنی ها دیدنی‌های ایران شاعران شهرام ناظری فردوسی نوروز هایده هنرمندان Artists Hayede Kourosh Yaghmaei Nowruz Nowruz stamps Persepolis Sadegh Nojouki Tambrhâye Nowruzi Артисты Курош Ягмаи Марки о Ноурузе Персеполис Садэг Новджуки Саттар Хаедэ ایرانیان تخت جمشید تمبرهای نوروزی جشن‌های ایرانی‌ خط پارسی دکتر مصدق ریشه یابی ستار صادق نوجوکی محمد رضا پهلوی محمد مصدق مشکلات فرهنگی ملکه ثریا ورزش بانوان کوروش یغمایی America so beautiful Atusa BBC Bahram Radan BÂSTÂN Bâšgâh Bâšgâhe dustdârâne farhange Irân zamin Ebrahim Hamedi Ehsan Khajeh Amiri Ehsân Xhâje Amiri English subtitles Ferdowsi Golshifte Farahani Hasan Shamaizadeh Iman Maleki Imân Maleki Iraj Jannati Ataei Jamshid Kuroš Mansour Tehrani Mansur Marjane Satrapi Marjân Sâtrâpi Mohammad Reza Pahlavi Mohsen Makhmalbaf Mortezâ Naser Cheshm Azar Omid Omid Soltâni Parandegâni ke dar xâb dideam Persian Songs Sa'di Sex and Philosophy Shadmehr Aghili Shah of Persia Shahram Shabpare Siavash Ghomayshi Sina Hejazi Sinâ Hejâzi Soraya Taxte Jamšid Whirlpool Women's sport Zartošt Âmrikâye zibâ Âpârât Šahrâm Šabpare Америка так красиво Ахурамазда Джамшид Женщины в спорте Иман Малеки Ирадж Джаннати Атаи Любовь Манес Мани Манихейство Мансур Маржан Сатрапи Мортеза Мохсен Махмальбаф Омид Омид Солтани Онлайн изучение персидского языка Персидские песни Персидский марш Саади Секс и философия Сина Хэджази Сияваш Гомейши Сорая Философия Ирана Философия в Иране Философия в Персии Хасан Шамаизадэ Шадмэхр Агили Шахрам Шабпарэ Эхсан Хаджэ Амири курсы персидского языка آتوسا آخرالزمان آرش کمانگیر آمریکای زیبا آپارات ابراهیم حامدی ابوالقاسم فردوسی اتحادیه احسان خواجه امیری احمد شاملو اختلافات ارضی اسطوره‌های ایران زمین امید امید سلطانی اندیشه اهورا مزدا ايرج جنتی عطایی ایران از نگاه آلمانی‌ها ایران و عرب‌ها ایرانرود ایمان ملکی باستان باشگاه دوستداران فرهنگ ایران زمین بهار بهرام رادان بی بی سی تاجیکان تاریخچه ی پیدایش تعزیه تحصیل تحصیل در خارج تحصیل در روسیه ترانه‌های پارسی‌ تعزیه تعزیه و موسیقی توسعه به سبک ایرانی ثریا ثریا اسفنداری جشن تیرگان جمشید جنسیت و فلسفه حسن شماعی زاده حسن هدایت حقوق بشر خليج پارس داریوش مهرجویی دکتر محمد مصدق زبان زبان شناسی‌ زبان مادری زبان پارسی زرتشت سعد ی سپندارمذگان سکس و فلسفه سیاوش قمیشی سینا حجازی شادمهر عقیلی شاه ایران شاهنامه شاهنامه ی فردوسی شبیه خوانی شهاب حسینی شهرام شب پره صادق هدایت طنز و لطیفه عزاداری غذا فرهنگ فلات ایران فیلم سینمایی فیلم پرسپولیس قاره ی کهن لابی ماه محرم محسن مخملباف مرتضی مرجان ساتراپی مشکلات تحصیل منشور کوروش منصور منصور تهرانی موسیقی ناصر چشم آذر نقاشان هخامنشیان پارسی‌ زبانان پرسپولیس پرندگانی که در خواب دیده ام پژوهش چلوکباب کودتا کودتای ۲۸ امرداد کوروش کوروش بزرگ کوروش کبیر گرداب گستره ی زبان پارسی‌ گلشیفته فراهانی یوتا هیمل‌رایش یکپارچگی ملی