اولین اجرای قطعه ی ارکسترال سیمرغ، به آهنگسازی حمید متبسم و خوانندگی همایون شجریان در اروپا، در شهر هرلن هلند انجام شد. به تازگی بخشی از آن از تلویزیون بی بی سی فارسی پخش شده است. این یادداشت مروری است بر این اجرا.
برگردان شاهنامه ی فردوسی به زبان موسیقی از نظر شعری کار ساده ای نیست. بارها گفته شده و اهل موسیقی می دانند که برگردان مثنوی- فرمی که شاهنامه به آن صورت سروده شده- دشوار است در غزل، ابیاتی وجود دارد که با حذف آنها صدمه جدی به پیکر شعر وارد نمی شود اما در فرم مثنوی حذف هر بیت می تواند قصه را مخدوش کند و درک آنرا برای شنونده دشوار سازد. به جز آن، خاصیت انتزاعی موسیقی سنتی ایران، نزدیکی بیشتری با اشعار معنوی و تصویر سازی های عاشقانه و عارفانه دارد- آهنگساز می تواند ادعا کند که اثرش برداشت قلبی او از عشق یا عرفان است- در حالی که وقتی صحبت از تصویر گری صحنه به صحنه یک واقعه یا داستان است آهنگساز مجبور می شود که دست از درونگرایی بردارد و به جای تکیه بر وحی و الهام به تفکر بیشتر رو بیاورد.
شاید به همین دلیل است که که فقط انگشت شماری از موسیقی دانان تاکنون به شاهنامه پرداخته اند. حسین دهلوی با "بیژن و منیژه"، علیرضا قربانی با آلبوم "خشت و خاک" و لوریس چکناواریان با "رستم و سهراب" از آن جمله اند، که حالا باید حمید متبسم و پروژه بزرگ سیمرغ را هم به آن افزود.
سیمرغ برگردان موسیقایی زندگی زال است که برای ارکستر بزرگ سازهای ایرانی، گروه کر و تکخوانی همایون شجریان نوشته شده است.
پیش از این، تصور می شد که پیش درآمد و چهار مضراب و ساز و آواز و تصنیف، جوابگوی عظمت شاهنامه نیست و برای برگردان تاثیرگذار قصه های شاهنامه باید از سازهای غربی استفاده کرد. اما حمید متبسم با استفاده از حدود چهل ساز ایرانی از جمله کمانچه و قیچک و سنتور و نی و تار و سه تار و بربط و همینطور بیش از ده ساز کوبه ای ایرانی ارکستری ساخته که می تواند به راحتی از دستگاهی به دستگاه دیگر برود و ردیفهای فروانی را بنا به ضرورت شعری اجرا کند.
سیمرغ در چهارگاه آغاز می شود و به همایون و ماهور و آواز اصفهان می رسد. در آخر هم به نوا تغییر کوک داده می شود تا بتواند حس و حال لازم برای تعریف قصه زال را ایجاد کند.
حمید متبسم به جای پرداختن به بخش های بیشتر شنیده شده شاهنامه و قصه های پهلوانی مثل رستم و سهراب و رستم و دیو سفید به زندگی زال می پردازد که جنبه های انسانی بیشتری در آن دیده می شود.
در ارکستر سیمرغ داستان زال در شش بخش، دیباچه، زادن زال، سام و زال، سیمرغ و زال، بازگشت زال و رودابه و زال روایت می شود و ارتباط داستانی اثر در طول کار به طور کامل حفظ می شود.
پروژه سیمرغ چهار سال پیش آغاز شد و طی این سالها مراحل تکامل را به خوبی طی کرد. اولین اجرای این اثر در تهران و در فضای باز باشگاه انقلاب به رهبری محمد رضا درویشی انجام شد. عده ای از نامفهوم بودن ابیاتی که گروه کر می خواند گله داشتند و گروهی دیگر معتقد بودند که می شد با افزودن دهل فضای قلندری شاهنامه را بهتر بازسازی کرد. بعضی ها هم به صدای همایون شجریان در قسمت آخر، زال و رودابه، جایی که بم خوانی بیشتری دارد ایراد گرفتند. اما به جز نقدهایی از این دست، چه اجرای باشگاه انقلاب و چه اجراهای بعد از آن عموما با استقبال مردم و منتقدین رو به رو شد.
دو اجرای آخر سیمرغ در کشور هلند در شهرهای هرلن و لاهه، کاملترین اجراهای سیمرغ است. در این اجراها می شود سیر تکاملی اثر را دید. حمید متبسم از تجربیاتی که در اجراهای قبلی کسب کرده سیمرغ را به خوبی صیقل داده است و به نظر می رسد که سی مرغ دیگر سیمرغ شده است.
در دو اجرای اخیر عشق و علاقه همایون شجریان به این پروژه بیشتر از همیشه پیداست. شیوه خوانندگی او و انرژی و توانی که صرف درستخوانی شاهنامه می کند قابل توجه است و شاید نتوان به راحتی کسی دیگر را در میان خوانندگان امروز ایران پیدا کرد که از پس این کار دشوار بربیاید.
همایون شجریان و سیمرغ در یک بده بستان موسیقایی به یکدیگر کمک می کنند . سیمرغ از خواننده ای با وسعت صدای بالا و قابلیت های فنی فراوان برخوردار است و همایون شجریان با سیمرغ بیش از پیش از زیر سایه سنگین پدر بیرون می آید و خودش را به عنوان هنرمندی صاحب سبک مطرح می کند.
۱ نظر:
Спасибо, очень понравилось.
ارسال یک نظر