اینک بهشت (به عربی: الجنّة الآن؛ به انگلیسی: Paradise Now) فیلمی است محصول سال ۲۰۰۵، به نویسندگی و کارگردانی هانی ابو اسعد. فیلم در رابطه با دو مرد جوان فلسطینی است که قصد دارند در اسرائیل عملیات انتحاری انجام دهند. اینک بهشت در سال ۲۰۰۶، در مراسم جایزه گلدن گلوب برنده جایزهٔ بهترین فیلم خارجیزبان شد. اینک بهشت همچنین در مراسم جایزه اسکار نامزد دریافت بهترین فیلم خارجیزبان بود.
فیلم سعی دارد تا تفکر و اندیشهی پشتیبان «عملیاتهای استشهادی» را واکاوی کند و این کار را به خوبی از طریق دیالوگهایی که میان دو شخصیت اصلی فیلم ردوبدل میشود انجام میدهد. فیلم دارای دو شخصیتاصلی است. دو جوان فلسطینی که دوستانی قدیمی و البته وفادار برای هم به شمار میروند و عمق رابطه دوستی میان آن دو در همان لحظات ابتدایی فیلم و طی رویدادهایی که در یک تعمیرگاه ماشین اتفاق میافتد به تصویر کشیده میشود. موضوع و درونمایه اصلی داستان از آنجا آغاز میشود که این دو دوست از سوی گروهی که عضو آن هستند مامور میشوند یک عملیات استشهادی بسیار مهم را عملی کنند. بعد از شنیدن این خبر هر یک و با توجه به حوادث و روابطی که در
زندگیشان وجود دارد در انجام این عملیات شک میکنند و این شک منبع بحث ها و مجادلاتی میان این دو دوست میشود که قرار است بیننده میان انها قضاوت کند. فیلم هرگز درباره آنچه قرار است روی دهد قضاوت نمیکند و این را بر عهده بیننده میگذارد تا از نظرگاه خود در خصوص این نوع عملیاتها قضاوت کند.
عمده ترس و واهمه شخصیتها نه به خاطر عذابهای اخلاقی و وجدانی ناشی از کشته شدن یکسری انسان بلکه به خاطر کارایی یا عدم کارایی عملی است که انجام میدهند. فیلم که روایتی کاملا خطی دارد به نوعی روایت واهمه شخصیتهایش برای یافتن پاسخی متقن برای این پرسش است که «آیا با مرگ ما چیزی تغییر میکند؟»
به نوعی میتوان اینک بهشت را روایت حالات درونی یک داوطلب عملیات استشهادی صرف نظر از اتفاقی که برای دیگران میافتد، دانست. فیلم برای بیننده از تمامی جذابیتهای بصری و سمعی خالی بوده و برای دنبال کردن آن نیاز به کمی صبر و حوصله است با این وجود دیدن آن برای آشنایی با چالشهایی که در تفکر پشتیبان عملیاتهای استشهادی، نهفته است؛ ارزشمند مینماید.
برگرفته از (با اندکی تغییر): www.fa.wikipedia.org, www.philnama.com
فیلم سعی دارد تا تفکر و اندیشهی پشتیبان «عملیاتهای استشهادی» را واکاوی کند و این کار را به خوبی از طریق دیالوگهایی که میان دو شخصیت اصلی فیلم ردوبدل میشود انجام میدهد. فیلم دارای دو شخصیتاصلی است. دو جوان فلسطینی که دوستانی قدیمی و البته وفادار برای هم به شمار میروند و عمق رابطه دوستی میان آن دو در همان لحظات ابتدایی فیلم و طی رویدادهایی که در یک تعمیرگاه ماشین اتفاق میافتد به تصویر کشیده میشود. موضوع و درونمایه اصلی داستان از آنجا آغاز میشود که این دو دوست از سوی گروهی که عضو آن هستند مامور میشوند یک عملیات استشهادی بسیار مهم را عملی کنند. بعد از شنیدن این خبر هر یک و با توجه به حوادث و روابطی که در
زندگیشان وجود دارد در انجام این عملیات شک میکنند و این شک منبع بحث ها و مجادلاتی میان این دو دوست میشود که قرار است بیننده میان انها قضاوت کند. فیلم هرگز درباره آنچه قرار است روی دهد قضاوت نمیکند و این را بر عهده بیننده میگذارد تا از نظرگاه خود در خصوص این نوع عملیاتها قضاوت کند.
عمده ترس و واهمه شخصیتها نه به خاطر عذابهای اخلاقی و وجدانی ناشی از کشته شدن یکسری انسان بلکه به خاطر کارایی یا عدم کارایی عملی است که انجام میدهند. فیلم که روایتی کاملا خطی دارد به نوعی روایت واهمه شخصیتهایش برای یافتن پاسخی متقن برای این پرسش است که «آیا با مرگ ما چیزی تغییر میکند؟»
به نوعی میتوان اینک بهشت را روایت حالات درونی یک داوطلب عملیات استشهادی صرف نظر از اتفاقی که برای دیگران میافتد، دانست. فیلم برای بیننده از تمامی جذابیتهای بصری و سمعی خالی بوده و برای دنبال کردن آن نیاز به کمی صبر و حوصله است با این وجود دیدن آن برای آشنایی با چالشهایی که در تفکر پشتیبان عملیاتهای استشهادی، نهفته است؛ ارزشمند مینماید.
برگرفته از (با اندکی تغییر): www.fa.wikipedia.org, www.philnama.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر