یکی از سریال هایی که در چند ماه اخیر از شبکه یک سیما پخش شد، "آشپزباشی" بود که با بازی دو تن از ستاره های مسلم سینمای ایران یعنی پرویز پرستویی و فاطمه معتمد آریا، توانست مخاطبان میلیونی در بین خانواده های ایرانی به خود اختصاص دهد و در مجموع رضایت خاطر نسبی مخاطبان ایرانی را به دست آورد. مهم ترین شاخصه آشپزباشی، داستان بدیع آن بود. این سریال، روایتگر زوجی میانسال با چهار فرزند جوان بود که مشترکا رستورانی را اداره می کردند و در طول داستان به مشکلاتی در روابط شخصی شان برخوردند و کار به طلاق و طلاق کشی رسید. هر چند تاکنون موضوع طلاق بارها و بارها در فیلم ها و سریال های متعددی مورد توجه و پردازش قرار گرفته بود، اما این مساله عمدتا درباره زوج های جوان مطرح بوده و نه روایتگر طلاق افرادی که سنی که از آنان گذشته و فرزند دم بخت دارند. این موضوع در فضایی بکر یعنی «رستوران داری» و حاشیه های آن پرورانده شده بود تا ظرف و مظروف (فضا و موضوع داستان) با یکدیگر هماهنگی داشته باشند والا می شد داستان را در خانواده ای مثلا کارمند پیش برد که برای اکثر مردم، چیز جدیدی برای معرفی و غافلگیر شدن ندارد.
اتفاقا محمدرضا هنرمند - کارگردان - از مقوله آشپزی به خوبی توانسته بود برای خلق صحنه های بصری مورد علاقه خانواده ها مانند تزیین سفره و غذا و نحوه طبخ و ... استفاده کند. گذشته از اینها، هنرمند به سبک وسیاق همیشگی خود قسمت های متعددی از سریال را به شخصیت پردازی و نزدیک سازی مخاطبان شخصیت های اصلی سریال پرداخته بود تا هیچکدام از آنها در طول سریال برای مخاطب غریبه و نامانوس نباشند. در این میان، بازی های فوق العاده پرویز پرستویی- که بی تردید می توان او را سلطان بازیگری ایران نامید- و نیز فاطمه معتمد آریا ، ارزش هنری آشپزباشی را مضاعف ساخت. بی گمان اگر افراد دیگری به جای این دو ، در این سریال بازی می کردند، آشپزباشی تا بدین اندازه موفق و محبوب نمی شد. پرستویی و معتمدآریا، بازیگرانی هستند که در عمر هنری شان، در یک تیپ خاص بازی نکرده اند بلکه شخصیت های متعددی را آزموده اند و از این رو مخاطب می تواند خود را با شخصیت های جدیدی که آنان در بازی ارائه می دهند وفق دهد.
این در حالی است که برخی بازیگران همواره در نقش های از پیش تعریف شده ای بازی می کنند و خروج آنها از این نقش ها برای مخاطب به سادگی قابل هضم نیست. به عنوان مثال، اگر سید جواد رضوی- بازیگر محبوب نقش های کمدی- در یکی نقش جدی بازی کند، مخاطب نخواهد توانست با نقش جدیدش ارتباط برقرار کند. اما دو نقش اول این سریال یعنی پرستویی و معتمدآریا از میان بازیگرانی انتخاب شده بودند که مخاطب می توانست با دیدن بازی جدیدشان، نقش های قبلی آنها را فراموش کند و خیال نماید که مثلا پرویز پرستویی، از زمانی که به دنیا آمده، "اکبر عالیمقام" بوده و آشپزباشی! هنرمند البته توانسته بود علاوه بر هنرنمایی این دو "سوپر استار"، از سایر بازیگران نیز خوب بازی بگیرد و لذا در اغلب سکانس ها ، احساسی از تصنعی بودن و بازی کردن دیده نمی شد.
با همه این نقاط قوت ، سریال در قسمت های پایانی ، بر خلاف طمأنینه اوایل و اواسط کار، دچار تعجیل شد و دور تند گرفت. این، البته معضل بسیاری از سریال های ایرانی - به ویژه سریال های مناسبتی که می بایست در تاریخ معینی به اتمام برسند- هست. متاسفانه بسیاری از کارگردانان سریال را خوب آغاز می کنند، خوب ادامه می دهند ولی با شتابزدگی به پایان می رسانند. درست مانند کسی که بر روی کاغذی با رعایت فاصله سطرها و با خط خوش نامه ای می نویسد ولی ناگهان متوجه می شود که کلی حرف دارد و چند سطر بیشتر جا ندارد و بنابراین می کوشد همه چیز را خلاصه کند و بین سطرها و کلمه ها فاصله نیندازد تا بتواند قبل از اتمام شدن کاغذش، نامه را در خطوطی به هم فشرده و بد خط تمام کند! آشپزباشی نیز دچار چنین آفتی بود. روند اختلاف اکبر و مینو به خوبی پردازش شد و در روالی قابل درک پیش رفت تا جایی که وقتی سخن از طلاق به میان آمد، هیچکس تعجب نکرد، اما روال آشتی آنها، کاملا عجولانه و غیرقابل باور بود: زن و مردی بالغ و عاقل و میانسال که ماه ها با یکدیگر جنگیده و برای هم خط و نشان کشیده و توهین ها نثار هم کرده و حتی حکم طلاق را نیز از دادگاه گرفته بودند، با بوی کباب قسمت آخر ناگهان همه چیز را فراموش کردند و با تعارف دوغ و سماق و ته دیگ به همدیگر، آشتی کردند! واقعا حیف به داستانی به این زیبایی و پردازشی به آن هنرمندی ، که پایانش مصداق بارزی از "ماستمالی" بود.
گذشته از این، شرط ناهار دادن به ۵۰ نفر از نظر حقوقی فاقد اثر بود و طرفین می توانستند آن را اسقاط نمایند که البته این را می شود حمل به آن کرد که اکبر و مینو از این موضوع خبر نداشته اند. با این حال بهتر بود بلااثر بودن این شرط به گونه ای برای مخاطب بازگو می شد - مانند گنجاندن دیالوگی بین سردفتر و خانم وکیل - تا این شائبه پیش نیاید که نویسنده خود فیلمنامه نیز از فقدان ارزش حقوقی این شرط بی خبر است. به هر حال، فارغ از نقدهای وارد بر آشپزباشی، همین که این سریال توانست جای خود را در میان مردم باز کند و میلیون ها نفر را منتظر دوشنبه شب ها نماید، موفقیت بزرگی است که می تواند به عنوان یک نمره مثبت در کارنامه هنرمند و عوامل این سریال ثبت گردد.
برگرفته از (با اندکی تغییر): http://www.asriran.com
بخش Part 01 بخش Part 02 بخش Part 03
بخش Part 04 بخش Part 05 بخش Part 06
بخش Part 07 بخش Part 08 بخش Part 09
بخش Part 10 بخش Part 11 بخش Part 12
بخش Part 13 بخش Part 14 بخش Part 15
بخش Part 16 بخش Part 17 بخش Part 18
بخش Part 19 بخش Part 20 بخش Part 21
بخش Part 22 بخش Part 23 بخش Part 24
بخش Part 25 بخش Part 26
اتفاقا محمدرضا هنرمند - کارگردان - از مقوله آشپزی به خوبی توانسته بود برای خلق صحنه های بصری مورد علاقه خانواده ها مانند تزیین سفره و غذا و نحوه طبخ و ... استفاده کند. گذشته از اینها، هنرمند به سبک وسیاق همیشگی خود قسمت های متعددی از سریال را به شخصیت پردازی و نزدیک سازی مخاطبان شخصیت های اصلی سریال پرداخته بود تا هیچکدام از آنها در طول سریال برای مخاطب غریبه و نامانوس نباشند. در این میان، بازی های فوق العاده پرویز پرستویی- که بی تردید می توان او را سلطان بازیگری ایران نامید- و نیز فاطمه معتمد آریا ، ارزش هنری آشپزباشی را مضاعف ساخت. بی گمان اگر افراد دیگری به جای این دو ، در این سریال بازی می کردند، آشپزباشی تا بدین اندازه موفق و محبوب نمی شد. پرستویی و معتمدآریا، بازیگرانی هستند که در عمر هنری شان، در یک تیپ خاص بازی نکرده اند بلکه شخصیت های متعددی را آزموده اند و از این رو مخاطب می تواند خود را با شخصیت های جدیدی که آنان در بازی ارائه می دهند وفق دهد.
این در حالی است که برخی بازیگران همواره در نقش های از پیش تعریف شده ای بازی می کنند و خروج آنها از این نقش ها برای مخاطب به سادگی قابل هضم نیست. به عنوان مثال، اگر سید جواد رضوی- بازیگر محبوب نقش های کمدی- در یکی نقش جدی بازی کند، مخاطب نخواهد توانست با نقش جدیدش ارتباط برقرار کند. اما دو نقش اول این سریال یعنی پرستویی و معتمدآریا از میان بازیگرانی انتخاب شده بودند که مخاطب می توانست با دیدن بازی جدیدشان، نقش های قبلی آنها را فراموش کند و خیال نماید که مثلا پرویز پرستویی، از زمانی که به دنیا آمده، "اکبر عالیمقام" بوده و آشپزباشی! هنرمند البته توانسته بود علاوه بر هنرنمایی این دو "سوپر استار"، از سایر بازیگران نیز خوب بازی بگیرد و لذا در اغلب سکانس ها ، احساسی از تصنعی بودن و بازی کردن دیده نمی شد.
با همه این نقاط قوت ، سریال در قسمت های پایانی ، بر خلاف طمأنینه اوایل و اواسط کار، دچار تعجیل شد و دور تند گرفت. این، البته معضل بسیاری از سریال های ایرانی - به ویژه سریال های مناسبتی که می بایست در تاریخ معینی به اتمام برسند- هست. متاسفانه بسیاری از کارگردانان سریال را خوب آغاز می کنند، خوب ادامه می دهند ولی با شتابزدگی به پایان می رسانند. درست مانند کسی که بر روی کاغذی با رعایت فاصله سطرها و با خط خوش نامه ای می نویسد ولی ناگهان متوجه می شود که کلی حرف دارد و چند سطر بیشتر جا ندارد و بنابراین می کوشد همه چیز را خلاصه کند و بین سطرها و کلمه ها فاصله نیندازد تا بتواند قبل از اتمام شدن کاغذش، نامه را در خطوطی به هم فشرده و بد خط تمام کند! آشپزباشی نیز دچار چنین آفتی بود. روند اختلاف اکبر و مینو به خوبی پردازش شد و در روالی قابل درک پیش رفت تا جایی که وقتی سخن از طلاق به میان آمد، هیچکس تعجب نکرد، اما روال آشتی آنها، کاملا عجولانه و غیرقابل باور بود: زن و مردی بالغ و عاقل و میانسال که ماه ها با یکدیگر جنگیده و برای هم خط و نشان کشیده و توهین ها نثار هم کرده و حتی حکم طلاق را نیز از دادگاه گرفته بودند، با بوی کباب قسمت آخر ناگهان همه چیز را فراموش کردند و با تعارف دوغ و سماق و ته دیگ به همدیگر، آشتی کردند! واقعا حیف به داستانی به این زیبایی و پردازشی به آن هنرمندی ، که پایانش مصداق بارزی از "ماستمالی" بود.
گذشته از این، شرط ناهار دادن به ۵۰ نفر از نظر حقوقی فاقد اثر بود و طرفین می توانستند آن را اسقاط نمایند که البته این را می شود حمل به آن کرد که اکبر و مینو از این موضوع خبر نداشته اند. با این حال بهتر بود بلااثر بودن این شرط به گونه ای برای مخاطب بازگو می شد - مانند گنجاندن دیالوگی بین سردفتر و خانم وکیل - تا این شائبه پیش نیاید که نویسنده خود فیلمنامه نیز از فقدان ارزش حقوقی این شرط بی خبر است. به هر حال، فارغ از نقدهای وارد بر آشپزباشی، همین که این سریال توانست جای خود را در میان مردم باز کند و میلیون ها نفر را منتظر دوشنبه شب ها نماید، موفقیت بزرگی است که می تواند به عنوان یک نمره مثبت در کارنامه هنرمند و عوامل این سریال ثبت گردد.
برگرفته از (با اندکی تغییر): http://www.asriran.com
بخش Part 01 بخش Part 02 بخش Part 03
بخش Part 04 بخش Part 05 بخش Part 06
بخش Part 07 بخش Part 08 بخش Part 09
بخش Part 10 بخش Part 11 بخش Part 12
بخش Part 13 بخش Part 14 بخش Part 15
بخش Part 16 بخش Part 17 بخش Part 18
بخش Part 19 بخش Part 20 بخش Part 21
بخش Part 22 بخش Part 23 بخش Part 24
بخش Part 25 بخش Part 26
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر