عباس کیارستمی (زاده ی ۱ تیر ۱۳۱۹، تهران) فیلمنامهنویس، تهیهکننده، کارگردان، کارگردان هنری، تدوینگر و عکاس بین الملی ایرانی تبار است که آثار وی اغلب با استقبال فراوان منتقدان روبهرو شدهاست. کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در عرصه ی سینما فعالیت میکند و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساختهاست. از مهمترین آثار وی میتوان به سهگانه ی زلزله (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۴)، طعم گیلاس (۱۹۹۷) و باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) و زیر درختان زیتون اشاره کرد. کیارستمی علاوه بر سینما در عرصههای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال است. او را باید در زمره ی سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمه ی شخصیتها در خودرو برخی از ویژگیهای فیلمهای کیارستمی است.
کیارستمی برنده ی چندین جایزه ی بزرگ سینمایی است؛ از جمله یک بار نخل طلایی جشنواره ی کن و یک بار برنده ی یوزپلنگ برنزی جشنواره ی لوکارنو شدهاست. در سال ۲۰۰۳، گاردین کیارستمی را جزو بهترین ده کارگردان معاصر دنیا (در رتبه ی ششم) نامید
زندگی
کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. نخستین تجربه ی هنری او نقاشی بود. او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه ی نقاشی برنده ی جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تامین هزینههای زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد. کیارستمی از سال ۱۳۴۰ (در دهه ی ۱۹۶۰) به عنوان نقاش تبلیغاتی در «آتلیه ۷» و یکی دو مؤسسه ی دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهیهای بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در «سازمان تبلیغاتی نگاره» به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم «وسوسه ی شیطان» ساخته ی محمد زرین دست بود.
طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته ی مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به «کانون» رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم «مسافر» در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه ی نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کردهاست.
کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت. او تا پایان دهه ی ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلمهایی همچون قیصر ساخته ی مسعود کیمیایی و طرح کتابهای کودکان را انجام داد.
کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آنها از این پیوند صاحب دو پسر به نامهای احمد (زاده ی ۱۹۷۱) و بهمن (زاده ی ۱۹۷۸) شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در سن ۱۵ سالگی مدیر فیلمبرداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت.
کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی ماند. او بر این باور است که تصمیم به ماندن مهم ترین تصمیم او برای زندگی حرفهای اش بوده است. او میگوید که حضور همیشگی اش در ایران و ملیت ایرانی اش توانایی او در ساخت فیلم را دوچندان کرده است:
کیارستمی در جشنواره ی فیلم سان فرانسیسکو در سال ۲۰۰۰ باعث شگفتی همگان شد. وی جایزه ی آکیرا کوروساوایش را برای یک عمر فعالیت هنری در سینمای ایران به بهروز وثوقی هدیه داد. او به دلیل حساسیت چشمانش به نور، معمولاً با عینک تیره دیده میشود.
فیلمسازی
دهه ی ۱۹۷۰
در سال ۱۹۶۹ هنگامی که موج نوی سینمای ایران با فیلم گاو ساخته ی داریوش مهرجویی آغاز شد، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم دوازده دقیقهای نان و کوچه (۱۹۷۰) ساخته ی کیارستمی، آغازگر همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه Neorealism داستان بچه مدرسهای بیچارهای را روایت میکرد که گرفتار یک سگ وحشی شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریح نام داشت که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. کم کم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلمهای ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلمهای کیارستمی بلکه فیلمهایی چون دونده و باشو، غریبه ی کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد.
در دهه ی ۱۹۷۰ در هنگام نو شدن ادبی فرهنگی سینمای ایران، کیارستمی به فردگرایی در فیلمسازی روی آورد. هنگامی که درباره ی نخستین فیلم او سخن به میان آمد او چنین پاسخ داد:
کیارستمی پس از فیلم تجربه (۱۹۷۳)، فیلم مسافر را در سال ۱۹۷۴ ساخت. مسافر روایتگر داستان پسری ده ساله و پُر دردسر به نام قاسم جولایی (با بازی حسن دارابی) است که در یکی از شهرهای کوچک ایران زندگی میکند و میخواهد برای تماشای مسابقه ی تیم فوتبال مورد علاقهاش به تهران برود او برای این کار، دوستان و همسایگانش را هم فریب میدهد و پس از چندین ماجراجویی در نهایت به موقع به ورزشگاه تهران میرسد. این فیلم، تصمیم پسر را به عنوان هدفش؛ و کوتاهیها و بی تفاوتیهایش را به صورت تاثیر رفتار او بر دیگران بویژه نزدیکانش نمایش میدهد. این فیلم به برسی رفتار آدمی و تعادل راستی و ناراستی میپردازد.
در ۱۹۷۵ کیارستمی دو فیلم کوتاه به نامهای من هم می تونم و دو راه حل برای یک مسئله را کارگردانی کرد. در آغاز سال ۱۹۷۶ فیلم رنگها و پس از آن فیلم پنجاه و چهار دقیقهای لباسی برای عروسی را به نمایش درآورد. لباسی برای عروسی نمایش دهنده ی داستان سه نوجوان است که بر سر یک لباس برای یک جشن عروسی با هم درگیر میشوند. نخستین فیلم بلند کیارستمی، فیلم ۱۱۲ دقیقهای گزارش است که در سال ۱۹۷۷ به نمایش درآمد. در این فیلم به یک ممیز مالیاتی پرداخته میشود که متهم به دریافت رشوه شده و در ادامه ی ماجرا یک خودکشی هم در داستان روی میدهد. کیارستمی در سال ۱۹۷۹ فیلم قضیه ی شکل اول، شکل دوم را ساخت.
دهه ی ۱۹۸۰
کیارستمی در آغاز دهه ی ۱۹۸۰ چندین فیلم کوتاه را کارگردانی کرد که از جمله ی آنها میتوان به: بهداشت دندان (۱۹۸۰) به ترتیب یا بدون ترتیب (۱۹۸۱)، همسُرایان (۱۹۸۲) و همشهری (۱۹۸۳) اشاره کرد. کیارستمی با ساخت فیلم خانه ی دوست کجا است در سال ۱۹۸۷ در بیرون از ایران هم شناخته شد.
"خانه ی دوست کجا است" داستان سادهای درباره ی یک پسرمدرسهای هشت ساله ی باوجدان را روایت میکند که تلاش میکند دفترچه ی دوستش را که در روستای همسایه زندگی میکند به او بازگرداند وگرنه دوستش را از مدرسه بیرون میکنند. در طول این فیلم باورهای سنتی روستانشینان ایران نمایش داده شده است. کیارستمی این فیلم را از نگاه یک کودک میسازد. بهره گیری شاعرانه از منظرههای روستایی ایران و همچنین نشان دادن واقعیت زندگی از نکتههای مورد توجه در این فیلم است.
منتقدان سه فیلم "خانه ی دوست کجا است؟" و "زندگی و دیگر هیچ" (۱۹۹۲) (یا زندگی ادامه دارد) و "زیر درختان زیتون" (۱۹۹۴) را به سه گانه ی کوکر تشبیه کردهاند چون هر سه فیلم روستایی به نام کوکر در ایران را به تصویر میکشد. پایه ی فیلم به زمینلرزه رودبار و منجیل مربوط میشود که در آن ۴۰٬۰۰۰ تن جانشان را از دست دادند. کیارستمی از نمادهای زندگی، مرگ، تغییر و دوام برای ارتباط سه فیلم استفاده میکند. این سه گانه در دهه ی ۱۹۹۰ در فرانسه و دیگر کشورها از جمله هلند، سوئد، آلمان و فنلاند بسیار خوش درخشید و با کامیابی روبرو شد. البته خود کیارستمی این سه فیلم را به عنوان یک سه گانه نمیشناسد بلکه میگوید دو فیلم آخر و "طعم گیلاس" (۱۹۹۷) با هم یک سه گانه را میسازند و هر سه درباره ی ارزش زندگی بحث میکنند. در ۱۹۸۷ کیارستمی داستان فیلم کلید را نوشت و ویرایش کرد اما آن را کارگردانی نکرد. او در ۱۹۸۹ فیلم مشق شب را به تصویر کشید.
دهه ی ۱۹۹۰
نخستین فیلم کیارستمی در دهه ی ۱۹۹۰ کلوزآپ نام داشت که روایتگر یک داستان واقعی بود. داستان کلوزآپ، مربوط به فردی عاشق سینما، به نام حسین سبزیان بود که وارد یک خانواده میشود و خود را محسن مخملباف معرفی میکند. در پایان فیلم مخلملباف واقعی پیدا میشود و سبزیان در دادگاه میگوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زده است. بخشهایی از این فیلم مستند و بخشی از آن استودیویی است. کیارستمی برای این ساخته اش از کارگردانانی چون کوئنتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی، ورنر هرتزوگ، ژان لوک گدار و نانی مورتی جایزه دریافت کرد و فیلمش در سراسر اروپا به نمایش درآمد.
کیارستمی در ۱۹۹۲ فیلم "زندگی و دیگر هیچ" را ساخت. به بیان منتقدین، این فیلم یکی از سهگانه ی کوکر یا سهگانه ی زلزله بود. این فیلم درباره ی یک پدر و پسر است که چند روز پس از زلزله ی ۱۹۹۰ یا ۱۳۶۹ کوکر، از تهران به این منطقه میروند تا از سلامتی دو پسر جوان که در زلزله بودهاند، با خبر شوند. آنها در جریان سفر به این منطقه با بازماندگان زلزله روبرو میشوند که چگونه در سختی به زندگی خود ادامه میدهند. کیارستمی در آن سال برنده ی جایزه ی روبرتو روسلینی شد. این نخستین جایزه ی تخصصی بود که او برای کارگردانی یک فیلم دریافت میکرد.
ژان لوک گدار (کارگردان صاحب نام موج نوفرانسوی):
کیارستمی تجربههای متفاوتی در زمینههای مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشتهاست، وی همچنین در زمینه ی عکاسی طبیعت عکاسی شناخته شدهاست همچنین به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساختهاست.
در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸، عکسی از کلکسیون عکسهای عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد.
آثاری درباره ی کیارستمی
کتاب منقارِ بازِ پرنده که در ۲۲۰ صفحه توسط آرش سنجابی نوشته شده و نقدی ست جامع بر تمام آثار سینمایی عباس کیارستمی. این کتاب را نشر کتاب آمه در بهار ۹۲ منتشر خواهد کرد.
سانسور
مارتین اسکورسیزی با ذکر تلاش فراوان دولت ایران برای سانسور فیلم ده از این موضوع انتقادکرد و گفت که سانسور هیچ گاه خوب نخواهد بود. در سال ۱۹۷۷ میلادی وزارت آموزش وپرورش وقت خواستار آن شد که قسمتی از فیلم کیارستمی که زنان به صورت محجبه بودند حذف شود با مخالفت کیارستمی با این حذف، از نمایش فیلم جلوگیری شد پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز صحنههای دوباره گرفته شده بدون حجاب فیلم به نمایش در نیامد. فیلم ده درفهرست برترین فیلم های جهان سینما قراردارد.
عقاید سیاسی
کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود در سن ۱۵ سالگی و همچنین در انقلاب سال ۱۳۵۷، گفتهاست که دیگر هیچگاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت او همچنین انقلاب را با انگیزههای مشروع ولی غیر عقلانی واحساسی میداند که باعث از بین رفتن قانونگرایی میشود. او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۷ درباره محمود احمدی نژاد میگوید: من فکر میکنم او کارش را خوب انجام نداد. او با وعده رفع مشکلات اقتصادی به قدرت رسید که هیچکدام از آنها را عملی نکرد. درجواب نامه سرگشاده بهمن قبادی به عباس کیارستمی، کیارستمی اذعان داشت که وی بافیلم های شعاری سیاسی موافق نیست چون فیلم های سیاسی تاریخ مصرف دارند وارزش هنر را پایین می آورند.
فیلمشناسی کارگردان
نویسنده
کیارستمی برنده ی چندین جایزه ی بزرگ سینمایی است؛ از جمله یک بار نخل طلایی جشنواره ی کن و یک بار برنده ی یوزپلنگ برنزی جشنواره ی لوکارنو شدهاست. در سال ۲۰۰۳، گاردین کیارستمی را جزو بهترین ده کارگردان معاصر دنیا (در رتبه ی ششم) نامید
زندگی
کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. نخستین تجربه ی هنری او نقاشی بود. او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه ی نقاشی برنده ی جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تامین هزینههای زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد. کیارستمی از سال ۱۳۴۰ (در دهه ی ۱۹۶۰) به عنوان نقاش تبلیغاتی در «آتلیه ۷» و یکی دو مؤسسه ی دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهیهای بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در «سازمان تبلیغاتی نگاره» به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم «وسوسه ی شیطان» ساخته ی محمد زرین دست بود.
طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته ی مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به «کانون» رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم «مسافر» در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه ی نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کردهاست.
کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت. او تا پایان دهه ی ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلمهایی همچون قیصر ساخته ی مسعود کیمیایی و طرح کتابهای کودکان را انجام داد.
کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آنها از این پیوند صاحب دو پسر به نامهای احمد (زاده ی ۱۹۷۱) و بهمن (زاده ی ۱۹۷۸) شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در سن ۱۵ سالگی مدیر فیلمبرداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت.
کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی ماند. او بر این باور است که تصمیم به ماندن مهم ترین تصمیم او برای زندگی حرفهای اش بوده است. او میگوید که حضور همیشگی اش در ایران و ملیت ایرانی اش توانایی او در ساخت فیلم را دوچندان کرده است:
اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمیدهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوهای که در سرزمین مادری اش میتواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر میکنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم. - عباس کیارستمی
هفت چنار چیدمان عباس کیارستمی منتخب چهارمین جشن تصویر ایران، (نصب شده در خانه ی هنرمندان ایران) |
کیارستمی در جشنواره ی فیلم سان فرانسیسکو در سال ۲۰۰۰ باعث شگفتی همگان شد. وی جایزه ی آکیرا کوروساوایش را برای یک عمر فعالیت هنری در سینمای ایران به بهروز وثوقی هدیه داد. او به دلیل حساسیت چشمانش به نور، معمولاً با عینک تیره دیده میشود.
فیلمسازی
دهه ی ۱۹۷۰
در سال ۱۹۶۹ هنگامی که موج نوی سینمای ایران با فیلم گاو ساخته ی داریوش مهرجویی آغاز شد، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم دوازده دقیقهای نان و کوچه (۱۹۷۰) ساخته ی کیارستمی، آغازگر همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه Neorealism داستان بچه مدرسهای بیچارهای را روایت میکرد که گرفتار یک سگ وحشی شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریح نام داشت که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد. کم کم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلمهای ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلمهای کیارستمی بلکه فیلمهایی چون دونده و باشو، غریبه ی کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد.
در دهه ی ۱۹۷۰ در هنگام نو شدن ادبی فرهنگی سینمای ایران، کیارستمی به فردگرایی در فیلمسازی روی آورد. هنگامی که درباره ی نخستین فیلم او سخن به میان آمد او چنین پاسخ داد:
نان و کوچه نخستین تجربه ی سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچه ی بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلم سازی غیرحرفهای البته به جز مدیر فیلمبرداری که مدام غُر میزد و اعتراض میکرد کار کنم. خوب مدیر فیلمبرداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلمسازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمیکردم.
نگارهای از بچهای که در فیلم نان و کوچه ی کیارستمی بازی کرده بود. (۱۹۷۰) |
در ۱۹۷۵ کیارستمی دو فیلم کوتاه به نامهای من هم می تونم و دو راه حل برای یک مسئله را کارگردانی کرد. در آغاز سال ۱۹۷۶ فیلم رنگها و پس از آن فیلم پنجاه و چهار دقیقهای لباسی برای عروسی را به نمایش درآورد. لباسی برای عروسی نمایش دهنده ی داستان سه نوجوان است که بر سر یک لباس برای یک جشن عروسی با هم درگیر میشوند. نخستین فیلم بلند کیارستمی، فیلم ۱۱۲ دقیقهای گزارش است که در سال ۱۹۷۷ به نمایش درآمد. در این فیلم به یک ممیز مالیاتی پرداخته میشود که متهم به دریافت رشوه شده و در ادامه ی ماجرا یک خودکشی هم در داستان روی میدهد. کیارستمی در سال ۱۹۷۹ فیلم قضیه ی شکل اول، شکل دوم را ساخت.
دهه ی ۱۹۸۰
کیارستمی در آغاز دهه ی ۱۹۸۰ چندین فیلم کوتاه را کارگردانی کرد که از جمله ی آنها میتوان به: بهداشت دندان (۱۹۸۰) به ترتیب یا بدون ترتیب (۱۹۸۱)، همسُرایان (۱۹۸۲) و همشهری (۱۹۸۳) اشاره کرد. کیارستمی با ساخت فیلم خانه ی دوست کجا است در سال ۱۹۸۷ در بیرون از ایران هم شناخته شد.
"خانه ی دوست کجا است" داستان سادهای درباره ی یک پسرمدرسهای هشت ساله ی باوجدان را روایت میکند که تلاش میکند دفترچه ی دوستش را که در روستای همسایه زندگی میکند به او بازگرداند وگرنه دوستش را از مدرسه بیرون میکنند. در طول این فیلم باورهای سنتی روستانشینان ایران نمایش داده شده است. کیارستمی این فیلم را از نگاه یک کودک میسازد. بهره گیری شاعرانه از منظرههای روستایی ایران و همچنین نشان دادن واقعیت زندگی از نکتههای مورد توجه در این فیلم است.
منتقدان سه فیلم "خانه ی دوست کجا است؟" و "زندگی و دیگر هیچ" (۱۹۹۲) (یا زندگی ادامه دارد) و "زیر درختان زیتون" (۱۹۹۴) را به سه گانه ی کوکر تشبیه کردهاند چون هر سه فیلم روستایی به نام کوکر در ایران را به تصویر میکشد. پایه ی فیلم به زمینلرزه رودبار و منجیل مربوط میشود که در آن ۴۰٬۰۰۰ تن جانشان را از دست دادند. کیارستمی از نمادهای زندگی، مرگ، تغییر و دوام برای ارتباط سه فیلم استفاده میکند. این سه گانه در دهه ی ۱۹۹۰ در فرانسه و دیگر کشورها از جمله هلند، سوئد، آلمان و فنلاند بسیار خوش درخشید و با کامیابی روبرو شد. البته خود کیارستمی این سه فیلم را به عنوان یک سه گانه نمیشناسد بلکه میگوید دو فیلم آخر و "طعم گیلاس" (۱۹۹۷) با هم یک سه گانه را میسازند و هر سه درباره ی ارزش زندگی بحث میکنند. در ۱۹۸۷ کیارستمی داستان فیلم کلید را نوشت و ویرایش کرد اما آن را کارگردانی نکرد. او در ۱۹۸۹ فیلم مشق شب را به تصویر کشید.
دهه ی ۱۹۹۰
نخستین فیلم کیارستمی در دهه ی ۱۹۹۰ کلوزآپ نام داشت که روایتگر یک داستان واقعی بود. داستان کلوزآپ، مربوط به فردی عاشق سینما، به نام حسین سبزیان بود که وارد یک خانواده میشود و خود را محسن مخملباف معرفی میکند. در پایان فیلم مخلملباف واقعی پیدا میشود و سبزیان در دادگاه میگوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زده است. بخشهایی از این فیلم مستند و بخشی از آن استودیویی است. کیارستمی برای این ساخته اش از کارگردانانی چون کوئنتین تارانتینو، مارتین اسکورسیزی، ورنر هرتزوگ، ژان لوک گدار و نانی مورتی جایزه دریافت کرد و فیلمش در سراسر اروپا به نمایش درآمد.
کیارستمی در ۱۹۹۲ فیلم "زندگی و دیگر هیچ" را ساخت. به بیان منتقدین، این فیلم یکی از سهگانه ی کوکر یا سهگانه ی زلزله بود. این فیلم درباره ی یک پدر و پسر است که چند روز پس از زلزله ی ۱۹۹۰ یا ۱۳۶۹ کوکر، از تهران به این منطقه میروند تا از سلامتی دو پسر جوان که در زلزله بودهاند، با خبر شوند. آنها در جریان سفر به این منطقه با بازماندگان زلزله روبرو میشوند که چگونه در سختی به زندگی خود ادامه میدهند. کیارستمی در آن سال برنده ی جایزه ی روبرتو روسلینی شد. این نخستین جایزه ی تخصصی بود که او برای کارگردانی یک فیلم دریافت میکرد.
ژان لوک گدار (کارگردان صاحب نام موج نوفرانسوی):
سینما با D.W. Griffith شروع میشود وبا عباس کیارستمی خاتمه مییابد.دیگر فعالیتها
کیارستمی تجربههای متفاوتی در زمینههای مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشتهاست، وی همچنین در زمینه ی عکاسی طبیعت عکاسی شناخته شدهاست همچنین به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساختهاست.
در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸، عکسی از کلکسیون عکسهای عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد.
آثاری درباره ی کیارستمی
کتاب منقارِ بازِ پرنده که در ۲۲۰ صفحه توسط آرش سنجابی نوشته شده و نقدی ست جامع بر تمام آثار سینمایی عباس کیارستمی. این کتاب را نشر کتاب آمه در بهار ۹۲ منتشر خواهد کرد.
سانسور
مارتین اسکورسیزی با ذکر تلاش فراوان دولت ایران برای سانسور فیلم ده از این موضوع انتقادکرد و گفت که سانسور هیچ گاه خوب نخواهد بود. در سال ۱۹۷۷ میلادی وزارت آموزش وپرورش وقت خواستار آن شد که قسمتی از فیلم کیارستمی که زنان به صورت محجبه بودند حذف شود با مخالفت کیارستمی با این حذف، از نمایش فیلم جلوگیری شد پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز صحنههای دوباره گرفته شده بدون حجاب فیلم به نمایش در نیامد. فیلم ده درفهرست برترین فیلم های جهان سینما قراردارد.
عقاید سیاسی
کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود در سن ۱۵ سالگی و همچنین در انقلاب سال ۱۳۵۷، گفتهاست که دیگر هیچگاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت او همچنین انقلاب را با انگیزههای مشروع ولی غیر عقلانی واحساسی میداند که باعث از بین رفتن قانونگرایی میشود. او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۷ درباره محمود احمدی نژاد میگوید: من فکر میکنم او کارش را خوب انجام نداد. او با وعده رفع مشکلات اقتصادی به قدرت رسید که هیچکدام از آنها را عملی نکرد. درجواب نامه سرگشاده بهمن قبادی به عباس کیارستمی، کیارستمی اذعان داشت که وی بافیلم های شعاری سیاسی موافق نیست چون فیلم های سیاسی تاریخ مصرف دارند وارزش هنر را پایین می آورند.
فیلمشناسی کارگردان
- نان و کوچه (فیلم کوتاه) (۱۳۴۹)
- زنگ تفریح (فیلم کوتاه) (۱۳۵۱)
- تجربه (۱۳۵۲)
- مسافر (۱۳۵۳)
- من هم میتوانم (۱۳۵۴)
- دو راه حل برای یک مسئله (فیلم کوتاه) (۱۳۵۴)
- رنگها (فیلم کوتاه) (۱۳۵۵)
- لباسی برای عروسی (۱۳۵۵)
- از اوقات فراغت خود چگونه استفاده کنیم: نقاشی (۱۳۵۶)
- گزارش (۱۳۵۶)
- بزرگداشت معلمها (۱۳۵۶)
- راهها (۱۳۵۷)
- قضیه شکل اول، شکل دوم (۱۳۵۸)
- بهداشت دندان (فیلم کوتاه) (۱۳۵۹)
- به ترتیب یا بدون ترتیب (فیلم کوتاه) (۱۳۶۰)
- همسرایان (فیلم کوتاه) (۱۳۶۱)
- همشهری (۱۳۵۸)
- آ. ب. ث. آفریقا محصول سال ۲۰۰۱ ایران و فرانسه است
- دندان درد (فیلم کوتاه) (۱۳۶۲)
- اولیها (۱۳۶۳)
- خانه ی دوست کجاست؟ (۱۳۶۶)
- کلید (۱۳۶۶)
- مشق شب (۱۳۶۸)
- کلوزآپ (۱۳۶۹)
- زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰)
- سفری به دیار مسافر (۱۳۷۲)
- زیر درختان زیتون (۱۳۷۳)
- سفر (۱۳۷۳)
- طعم گیلاس (۱۳۷۶)
- باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸)
- آ. ب. ث. آفریقا (۱۳۸۰)
- ده (۱۳۸۱)
- پنج (۱۳۸۲)
- ۱۰ روی ده (۱۳۸۳)
- جادههای کیارستمی (فیلم کوتاه) (۱۳۸۴)
- بلیتها (۱۳۸۴)
- کجاست جای رسیدن؟ (فیلم کوتاه) (۱۳۸۶)
- رومئوی من کجاست؟ (یکی از اپیزودهای هر کس سینمای خودش) (۲۰۰۷ میلادی)
- شیرین (۱۳۸۷)
- کپی برابر اصل (۲۰۰۹ میلادی)
- مثل یک عاشق (۲۰۱۲ میلادی)
آ. ب. ث. آفریقا محصول سال ۲۰۰۱ ایران و فرانسه است |
- گزارش (۱۳۵۶)
- اولیها (۱۳۶۳)
- کلید (۱۳۶۴)
- خانه ی دوست کجاست؟ (۱۳۶۵)
- کلوزآپ (۱۳۶۸)
- زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰)
- سفری به دیار مسافر (۱۳۷۲)
- زیر درختان زیتون (۱۳۷۲)
- سفر (۱۳۷۳)
- بادکنک سفید (۱۳۷۳)
- طعم گیلاس (۱۳۷۶)
- بید و باد (۱۳۷۷)
- باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸)
- طلای سرخ (۱۳۸۲)
- ده (۱۳۸۰)
- بلیتها (۱۳۸۳)
- جادههای کیارستمی (۱۳۸۴)
- کپی برابر اصل (۲۰۰۹ میلادی)
- مثل یک عاشق (۲۰۱۲ میلادی)
- جایزه ی ویژه ی هیات داوران جشنواره ی بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران ۱۹۷۰
- جایزه ی اول بخش روایی چهارمین جشنواره ی بینالمللی فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم تجربه ۱۹۷۴
- جایزه ی ویژه ی هیات داوران نهمین جشنواره ی بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
- جایزه ی تلویزیون ملی ایران در نهمین جشنواره ی بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
- دیپلم افتخار منتقدان، یازدهمین جشنواره ی بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم لباسی برای عروسی ۱۹۷۶
- جایزه ی اول جشنواره ی فیلمهای آموزشی مکزیکو برای فیلم دو راه حل برای یک مساله ۱۹۷۶
- نامزد نخل طلایی جشنواره ی کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴
- برنده ی نخل طلایی جشنواره ی کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷
- نامزد شیر طلایی جشنواره ی ونیز برای فیلم "باد ما را خواهد برد" ۱۹۹۹
- برنده ی جایزه ی ویژه ی هیات داوران جشنواره ی ونیز برای فیلم "باد ما را خواهد برد" ۱۹۹۹
- نامزد نخل طلایی جشنواره ی کن برای فیلم "ده" ۲۰۰۲
- دریافت دکترای افتخاری دانشسرای عالی پاریس (اکول نرمال سوپریور)
- دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه تولوز فرانسه
- دریافت نشان شوالیه ی ادب و هنر وزارت فرهنگ فرانسه
- علیرضا انصاریان
- جعفر پناهی
- حسن یکتاپناه
- بهمن قبادی
- بهمن کیارستمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر