نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی) جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است که جاودانه مانده وه یکی از عوامل تداوم فرهنگ اریایی هاست. آیینهای برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نكرده و به همین دلیل عامل وحدت فرهنگی ساكنان سرزمین های چون افغانستان ،تاجکستان، ایران وغیره به شمار می رود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، یكسان برگزار میكنند و بزرگ میدارند. زیرا كه در طول تاریخ نیروی عظیم و كارآییهای فراوان آن را درک کرده اند. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهاراست نوروز در ایران و افقانستان اغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است. بنا بر پیشنهاد جمهوری ازربایجان
مجمع عمومی سازمان ملل در نشست 4 اسفند 1388 (23 فوریه 2010) 21 ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شده است.
مجمع عمومی سازمان ملل در نشست 4 اسفند 1388 (23 فوریه 2010) 21 ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شده است.
پیش از آن در تاریخ 8 مهر 1388 خورشیدی نوروز توسط سازمان عامی و فرهنگی سازمان ملل متحد به عنوان میراث غیر ملموس جهانی به ثبت جهانی رسید بود. در 7 فروردین 1389 نخستین دوره جشن جهانی نوروز در تهران برکزار شد و این شهر به عنوان دبیرخانه نوروزشناخته شد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای اسیای میانه و قفقاز تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.
قدمت نوروز و وجود این جشن به زمانهای پیش از هخامنشیان و مادها برمیگردد زمانی که آریائیها سرزمینشان را به دو قسمت تقسیم میکردند و دو فصل گرما و سرما داشتند فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود. چنانچه در اوستا امداست بعدها در این دو فصل تغییری پدید امد است که تابستان دارای ۷ ماه و زمستان ۵ ماه گردید. در هر یک از این دو فصل جشنی بر پا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفتهاست. وجود پایه و اساس جشنهای نوروز و مهرگان در آغاز فصول دوگانهٔ آریائیها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش هر یک از آنها، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بودهاست. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاهشناسی بیرون آمد و بعدها جنبه های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار ارزنده با سنن گرانقدر و دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که میتوان گفت تمامی جنبههای دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای دادهاست.
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ ظبری. جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در این روز بـه جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت. جمشید در این روز بر تختی نشست کـه دیوان آن را می بردند و با آن به یک روز راه از دماوند به بابـل رسید. مردم در تعجب شدند و با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلی ها نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل بازمیگردد همچنین در برخی از روایتها، از زرتوشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست. اما در اوستا دست کم در گاتاها نامی از نوروز برده نشدهاست.
پدید آوری نوروز در شاهنامه میانه کردها بدین گونه روایت شدهاست. کاوه یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره ی اساطیری ایران است. در آن زمان پادشاهی ستمگر به نام ضحاک فرمانروایی میکرد که دو پاره گوشت به شکل مار از روی دوشهای او سر برآورده بود. ضحاک انهارا نشانه ساحری خود میدانست و مردم را به هراس می انداخت. مردم چون از ضحاک به ستوه آمده بودند گرد کاوه جمع شدند و بسیاری از مردم به کمک او شتافتند. کوردها روز پیروزی کاو بر ضحاک را جشن گرفتن و بر فراز بلندیها اتش افروختن. کردها این روزرا اغاز سال نو می نامند.
دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران، تا پیش از سده اول پس از میلاد یادی از نوروز نمی کنند. هرچند که بسیاری از پژوهشگران بر این باور هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشید)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان هخامنشی بوده، اما نبود هیچگونه نشانه ای از وقوع این مراسم در دوران هخامنشی، برای برخی از دانشمندان این پرسش را پیش آورده که آیا نوروز در دوران باستانی به عنوان یک مراسم دولتی جشن گرفته می شده یا نه؟
نخستین برخورد ما با نوروز در مدارک تاریخی به سلطنت ولاش اول اشکانی (78-51 پ م) باز می گردد. ولاش اول را بطور عمومی پایه گذار بسیاری از مراسم ایرانی می دانند و نوشته شدن بخش هایی از اوستا را نیز به دوران او نسبت می دهند.
از مراسم نوروز در دوران ساسانی (650-224 پ م). کتیبه های ساسانی، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی میانه، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند. مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است.
مراسم بارعام شاهانه در دوران پس از اسلام نیز به جا ماند و تمام شاهان ایران، حتی پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی می آمدند (مانند سلاطین غز و مغول) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسیاری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترین جشنهای سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.
با وجود داشتن مدارک مورد اطمینان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی، دلیلی در دست نداریم که نوروز را جشنی با گذشته بسیار کهنه تر از دوران ساسانی فرض نکنیم. بسیاری از جشنهای مهم جهان در ابتدا تنها بوسیله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه های سلطنتی حساب نمی گشتند. کهنه بودن و دست نخوردن مراسم نوروز می تواند گواهی از این باشد که این جشن مدتها قبل از اینکه پادشاهان ساسانی (و شاید اشکانی) آنرا تبدیل به جشنی رسمی کنند، وجود داشته و مانند امروز، بوسیله همه مردم ایران جشن گرفته می شده.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می دهند بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به 538 سال قبل از میلاد قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل بازمی گردد.
از جشن گرفته شدن آغاز بهار در بابل باستان مدارک بسیاری در دست داریم. در روز آغاز بهار، پادشاه به سوی معبد مردوک، خدای بابل، می رفت و با در دست گرفتن دستهای این خدا، حمایت او را از سلطنت خود نشان می داد. بعد از این مراسم، پادشاه به کاخ سلطنتی باز می گشت و دستور بارعام می داد که همه مردم می توانستند به ملاقات پادشاه بیایند. اهمیت این مراسم را در آنجایی می توانیم ببینیم که بعد از تسخیر بابل از طرف کورش، پادشاهان پارسی تا زمان خشیارشا نیز هرساله این مراسم را انجام می دادند. پایان جشنهای بهاری در روز سیزدهم بهار (که اولین بار در افسانه های بابلی به عنوان عدد شوم شناخته شد) با رفتن همه اهالی شهر، از جمله شخص پادشاه، به طرف دشتهای خارج از شهر اعلام می شده.
از سوی دیگر، بسیاری از فرهنگهای جهان، از بابل باستان گرفته تا سلتهای اروپایی، مراسمی مانند برافروختن آتش در پایان فصل برداشت دارند. به طور اصولی روشن کردن آتش بعد از خرمن چینی جزو مراسم بسیار معمول همه جوامع کشاورزی بوده و حتی امروزه نیز در کشورهای اروپایی می توان همانند آن را مشاهده کرد. در ایران نیز امروزه در طی مراسم جشن سده (که جشن رسمی پایان فصل برداشت بوده)، برافروختن آتش مرسوم است. به همین ترتیب، می توان روشن کردن آتش در چهارشنبه سوری را نوعی از همین مراسم دانست.
بطور خلاصه، می شود حدس زد که جشن آغاز بهار و مراسم روشن کردن آتش و خارج شدن از شهر، از آیینهای جوامع کشاورزی مقیم ایران بوده است. اما اقوام ایرانی بعد از مهاجرت به این کشور و ساکن شدن در آن، به اقتباس این مراسم پرداختند و با وارد کردن برخی از باورهای خود (تشبیه حلول بهار به پیروزی راستی بر دروغ)، آنرا تبدیل به جشنی بطور کامل ایرانی کردند. این جشن، که شاید از دورانی حتی پیش از زمان هخامنشی بوسیله این مردم برگزار می شده، تا مدتها جشنی مردمی بوده که توانسته به دلیل طبیعت غیر دینی و غیر سیاسی خود، به جشنی عمومی برای همه مردم تبدیل شود و کم کم به صورت جشنی درآید که حتی دستگاه دولتی اشکانی و ساسانی نیز آنرا به عنوان مراسم رسمی خود انتخاب کند.
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین ازمان هرمز دوم رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.
از برگزاری آیینهای نوروز در زمان امویان نشانهای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر میرسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال میکردهاند. در دوران سلجوقیان به دستور جلال الدین ملک شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار ورود افتاب به برج حمل قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. نوروز در زمان صفویان نیز برگزار میشد. در سال 1597 م شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
اما در مورد آیینهای نوروزی که میان مردم امروزهم رواج دارد می توان از خانه تکانی اتش افروزی و چیدن سفر هفت سین و غیره نام برد.
خانه تکانی یکی از آیینهای نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز میشوند. ین آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار میشود.
رسم افروختن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام میگذاشتند. آن زمان باور بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا میشود.
چهارشنبه سوری یکی دیگر از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود.
درشاهنامهٔ فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
واژه «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان (بجز زرتشتیان) رواج دارد.
یکی دیگر از این ایین ها که بین ایرانیها رواج دارد چیدن سفره حفت سین است. هفتسین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال را در کنار سفرهٔ هفتسین میگذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه میدارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه را به آب میدهند.
ملتهای دیگری که با ایرانیان فرهنگ و سنتهای مشترک دارند (مانند افغانان، تاجیکان، و ارمنیان) این سفره را حاضر نمیکنند و این سفره حتی بین کردها و زرتشتیان (که هر دو معمولاً از حافظان سنتهای باستانی ایرانی بودهاند) نیز معمول نبوده است، هر چند اخیراً سفرهٔ هفتسین در میان زرتشتیان شهرنشین معمول شده است.
در سفرهٔ هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز میشوند قرار میگیرد که سیر، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، معمولاً از این مجموعهٔ انتخاب میشوند سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزی، سیاهدانه ا. این سین ها معمولاً به نماد مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد میشود.
بنا بر اطلاعات تاریخچهٔ این رسم مبهم است و «هفت سین» احتمالاً رسم بسیار جدیدی است.
در یک دو بیتی نسبتا متأخر آن را باقی مانده از زمان کیانیان به صورت هفت شین دانسته («روز نوروز در زمان کیان/مینهادند مردم ایران/شهد و شیر و شراب و شکر ناب/شمع و شمشاد و شایه اندر خوان»). ایدهٔ «هفت شین» توسط بعضی ایرانیان پشتیبانی میشود که از جمله میگویند شراب به دلیل باورهای اسلامیتر، جایش را به سرکه داده است و هفت شین به هفت سین تبدیل شده است. این نظریه به دلیل این که نام اجزا را به عربی میآورد و از اجزای ویژهای چون سمنو نام نمیبرد رد شده است. در بعضی ریشهیابیهای دیگر، هفت سین را به هفت «سینی» ربط دادهاند، یا اصلش را «هفت میم» دانستهاند، یا آن را از ریشهٔ «هفتچین» به معنی هفت چیدنی نامیدهاند.
یکی دیگر از رسمهای نوروزدر میان مردم طبیعت گردیست . مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکانهای طبیعی مانند پارکها، باغها، جنگلها و مناطق خارج از شهر میروند. این مراسم سیزده بدر نام دارد . از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گوفتن دروغ سیزده است مراسم سیزدهبهدر در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار میشود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل میکنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری میکنند.و این رسم در میان کردها در اولین روزسال نو اغاز میگردد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای اسیای میانه و قفقاز تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.
قدمت نوروز و وجود این جشن به زمانهای پیش از هخامنشیان و مادها برمیگردد زمانی که آریائیها سرزمینشان را به دو قسمت تقسیم میکردند و دو فصل گرما و سرما داشتند فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود. چنانچه در اوستا امداست بعدها در این دو فصل تغییری پدید امد است که تابستان دارای ۷ ماه و زمستان ۵ ماه گردید. در هر یک از این دو فصل جشنی بر پا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفتهاست. وجود پایه و اساس جشنهای نوروز و مهرگان در آغاز فصول دوگانهٔ آریائیها گویای آن است که زمینهٔ اصلی پیدایش هر یک از آنها، بزرگداشت سرآغاز سال، توجه به پایان یک فصل و آغاز فصلی دیگر بودهاست. با مرور زمان و تحول تدریجی اوضاع جشن نوروز از آن صورت بسیط نجومی و گاهشناسی بیرون آمد و بعدها جنبه های متعدد دینی و رسمی و سیاسی پیدا کرد. سرانجام این یادگار ارزنده با سنن گرانقدر و دیرین خود از مدتی متجاوز از نه قرن پیش در آغاز برج حمل جای ثابتی یافت و تنها جشن جهانی است که میتوان گفت تمامی جنبههای دینی، رسمی، سیاسی و طبیعی را در خود جای دادهاست.
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ ظبری. جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شدهاست. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در این روز بـه جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت. جمشید در این روز بر تختی نشست کـه دیوان آن را می بردند و با آن به یک روز راه از دماوند به بابـل رسید. مردم در تعجب شدند و با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلی ها نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل بازمیگردد همچنین در برخی از روایتها، از زرتوشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست. اما در اوستا دست کم در گاتاها نامی از نوروز برده نشدهاست.
پدید آوری نوروز در شاهنامه میانه کردها بدین گونه روایت شدهاست. کاوه یکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره ی اساطیری ایران است. در آن زمان پادشاهی ستمگر به نام ضحاک فرمانروایی میکرد که دو پاره گوشت به شکل مار از روی دوشهای او سر برآورده بود. ضحاک انهارا نشانه ساحری خود میدانست و مردم را به هراس می انداخت. مردم چون از ضحاک به ستوه آمده بودند گرد کاوه جمع شدند و بسیاری از مردم به کمک او شتافتند. کوردها روز پیروزی کاو بر ضحاک را جشن گرفتن و بر فراز بلندیها اتش افروختن. کردها این روزرا اغاز سال نو می نامند.
دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران، تا پیش از سده اول پس از میلاد یادی از نوروز نمی کنند. هرچند که بسیاری از پژوهشگران بر این باور هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشید)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان هخامنشی بوده، اما نبود هیچگونه نشانه ای از وقوع این مراسم در دوران هخامنشی، برای برخی از دانشمندان این پرسش را پیش آورده که آیا نوروز در دوران باستانی به عنوان یک مراسم دولتی جشن گرفته می شده یا نه؟
نخستین برخورد ما با نوروز در مدارک تاریخی به سلطنت ولاش اول اشکانی (78-51 پ م) باز می گردد. ولاش اول را بطور عمومی پایه گذار بسیاری از مراسم ایرانی می دانند و نوشته شدن بخش هایی از اوستا را نیز به دوران او نسبت می دهند.
از مراسم نوروز در دوران ساسانی (650-224 پ م). کتیبه های ساسانی، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی میانه، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند. مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد، از بازمانده های مراسم ساسانی است.
مراسم بارعام شاهانه در دوران پس از اسلام نیز به جا ماند و تمام شاهان ایران، حتی پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی می آمدند (مانند سلاطین غز و مغول) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسیاری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترین جشنهای سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت.
با وجود داشتن مدارک مورد اطمینان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی، دلیلی در دست نداریم که نوروز را جشنی با گذشته بسیار کهنه تر از دوران ساسانی فرض نکنیم. بسیاری از جشنهای مهم جهان در ابتدا تنها بوسیله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه های سلطنتی حساب نمی گشتند. کهنه بودن و دست نخوردن مراسم نوروز می تواند گواهی از این باشد که این جشن مدتها قبل از اینکه پادشاهان ساسانی (و شاید اشکانی) آنرا تبدیل به جشنی رسمی کنند، وجود داشته و مانند امروز، بوسیله همه مردم ایران جشن گرفته می شده.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می دهند بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به 538 سال قبل از میلاد قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل بازمی گردد.
از جشن گرفته شدن آغاز بهار در بابل باستان مدارک بسیاری در دست داریم. در روز آغاز بهار، پادشاه به سوی معبد مردوک، خدای بابل، می رفت و با در دست گرفتن دستهای این خدا، حمایت او را از سلطنت خود نشان می داد. بعد از این مراسم، پادشاه به کاخ سلطنتی باز می گشت و دستور بارعام می داد که همه مردم می توانستند به ملاقات پادشاه بیایند. اهمیت این مراسم را در آنجایی می توانیم ببینیم که بعد از تسخیر بابل از طرف کورش، پادشاهان پارسی تا زمان خشیارشا نیز هرساله این مراسم را انجام می دادند. پایان جشنهای بهاری در روز سیزدهم بهار (که اولین بار در افسانه های بابلی به عنوان عدد شوم شناخته شد) با رفتن همه اهالی شهر، از جمله شخص پادشاه، به طرف دشتهای خارج از شهر اعلام می شده.
از سوی دیگر، بسیاری از فرهنگهای جهان، از بابل باستان گرفته تا سلتهای اروپایی، مراسمی مانند برافروختن آتش در پایان فصل برداشت دارند. به طور اصولی روشن کردن آتش بعد از خرمن چینی جزو مراسم بسیار معمول همه جوامع کشاورزی بوده و حتی امروزه نیز در کشورهای اروپایی می توان همانند آن را مشاهده کرد. در ایران نیز امروزه در طی مراسم جشن سده (که جشن رسمی پایان فصل برداشت بوده)، برافروختن آتش مرسوم است. به همین ترتیب، می توان روشن کردن آتش در چهارشنبه سوری را نوعی از همین مراسم دانست.
بطور خلاصه، می شود حدس زد که جشن آغاز بهار و مراسم روشن کردن آتش و خارج شدن از شهر، از آیینهای جوامع کشاورزی مقیم ایران بوده است. اما اقوام ایرانی بعد از مهاجرت به این کشور و ساکن شدن در آن، به اقتباس این مراسم پرداختند و با وارد کردن برخی از باورهای خود (تشبیه حلول بهار به پیروزی راستی بر دروغ)، آنرا تبدیل به جشنی بطور کامل ایرانی کردند. این جشن، که شاید از دورانی حتی پیش از زمان هخامنشی بوسیله این مردم برگزار می شده، تا مدتها جشنی مردمی بوده که توانسته به دلیل طبیعت غیر دینی و غیر سیاسی خود، به جشنی عمومی برای همه مردم تبدیل شود و کم کم به صورت جشنی درآید که حتی دستگاه دولتی اشکانی و ساسانی نیز آنرا به عنوان مراسم رسمی خود انتخاب کند.
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین ازمان هرمز دوم رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.
از برگزاری آیینهای نوروز در زمان امویان نشانهای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر میرسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال میکردهاند. در دوران سلجوقیان به دستور جلال الدین ملک شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار ورود افتاب به برج حمل قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. نوروز در زمان صفویان نیز برگزار میشد. در سال 1597 م شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
اما در مورد آیینهای نوروزی که میان مردم امروزهم رواج دارد می توان از خانه تکانی اتش افروزی و چیدن سفر هفت سین و غیره نام برد.
خانه تکانی یکی از آیینهای نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز میشوند. ین آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار میشود.
رسم افروختن آتش هنگام عصر یکی دیگر از رسومی بود که بین مردم در نوروز عمومیت داشت. ریشه مراسم روشن کردن آتش توسط ایرانیان در آخرین چهارشنبه سال نیز به همین عمل ایرانیان باستان بازمی گردد. ایرانیان باستان به آتش احترام میگذاشتند. آن زمان باور بر این بود که آتش موجب تصفیه هوا میشود.
چهارشنبه سوری یکی دیگر از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود.
درشاهنامهٔ فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
واژه «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان (بجز زرتشتیان) رواج دارد.
یکی دیگر از این ایین ها که بین ایرانیها رواج دارد چیدن سفره حفت سین است. هفتسین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال را در کنار سفرهٔ هفتسین میگذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه میدارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه را به آب میدهند.
ملتهای دیگری که با ایرانیان فرهنگ و سنتهای مشترک دارند (مانند افغانان، تاجیکان، و ارمنیان) این سفره را حاضر نمیکنند و این سفره حتی بین کردها و زرتشتیان (که هر دو معمولاً از حافظان سنتهای باستانی ایرانی بودهاند) نیز معمول نبوده است، هر چند اخیراً سفرهٔ هفتسین در میان زرتشتیان شهرنشین معمول شده است.
در سفرهٔ هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز میشوند قرار میگیرد که سیر، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، معمولاً از این مجموعهٔ انتخاب میشوند سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزی، سیاهدانه ا. این سین ها معمولاً به نماد مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد میشود.
بنا بر اطلاعات تاریخچهٔ این رسم مبهم است و «هفت سین» احتمالاً رسم بسیار جدیدی است.
در یک دو بیتی نسبتا متأخر آن را باقی مانده از زمان کیانیان به صورت هفت شین دانسته («روز نوروز در زمان کیان/مینهادند مردم ایران/شهد و شیر و شراب و شکر ناب/شمع و شمشاد و شایه اندر خوان»). ایدهٔ «هفت شین» توسط بعضی ایرانیان پشتیبانی میشود که از جمله میگویند شراب به دلیل باورهای اسلامیتر، جایش را به سرکه داده است و هفت شین به هفت سین تبدیل شده است. این نظریه به دلیل این که نام اجزا را به عربی میآورد و از اجزای ویژهای چون سمنو نام نمیبرد رد شده است. در بعضی ریشهیابیهای دیگر، هفت سین را به هفت «سینی» ربط دادهاند، یا اصلش را «هفت میم» دانستهاند، یا آن را از ریشهٔ «هفتچین» به معنی هفت چیدنی نامیدهاند.
یکی دیگر از رسمهای نوروزدر میان مردم طبیعت گردیست . مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکانهای طبیعی مانند پارکها، باغها، جنگلها و مناطق خارج از شهر میروند. این مراسم سیزده بدر نام دارد . از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گوفتن دروغ سیزده است مراسم سیزدهبهدر در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار میشود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل میکنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری میکنند.و این رسم در میان کردها در اولین روزسال نو اغاز میگردد.
تهیه کننده: کدبان رنجبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر