مرکز سعدی شناسی ايران از سال ۱۳۸۱ روز اول ارديبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول ارديبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز ارديبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی بهعنوان روز سعدی نامگذاری شد.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
Of One Essence is the Human Race, | Все племя Адамово - тело одно,
Thusly has Creation put the Base. | Из праха единого сотворено.
One Limb impacted is sufficient, | Коль тела одна только ранена часть,
For all Others to feel the Mace. | То телу всему в трепетание впасть.
The Unconcern'd with Others' Plight, | Над горем людским ты не плакал вовек,
Thusly has Creation put the Base. | Из праха единого сотворено.
One Limb impacted is sufficient, | Коль тела одна только ранена часть,
For all Others to feel the Mace. | То телу всему в трепетание впасть.
The Unconcern'd with Others' Plight, | Над горем людским ты не плакал вовек,
Are but Brutes with Human Face. | Так скажут ли люди, что ты человек.
ایران صدا: اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی که فرهنگ شناسان او را بهعنوان استاد سخن میشناسند، یادروز سعدی نام گرفته است. سخنان آقای دکتر حداد عادل را می شنویم./ گروه فرهنگ و ادب و هنر
شیخ مصلحالدین مشرف بن عبدالله متخلص به سعدی شیرازی و معروف به شیخ اجل، شاعر و نویسنده بزرگ ایرانی در قرن هفتم است که اوایل همین قرن در شهر شیراز به دنیا آمد و سال۶۹۱ یا ۶۹۴ در زادگاهش از دنیا رفت.
سعدی تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای تحصیلات تکمیلی به نظامیه بغداد رهسپار شد و در آن جا شاگردی شیخ سهروردی را نمود. سعدی سیاح و جهانگرد نیز بوده که بسیاری از سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی آن دوره را زیر پا گذاشته است و از آن سفرها در حکایات خویش داستانها گفته ؛ هرچند که عدهای به مثابه «جهاندیده بسیار گوید دروغ»، پارهای سفرهایش را خیالی میدانند.
سعدی در نظم و نثر بیشک از مقتدرترین و بزرگترین شاعران و نویسندگان فارسی زبان است که سیطره خود را بر نثر و نظم فارسی تا دوره تجدد ادبی در ایران حفظ کرده بود و این سیطره چنان قدرتمند بود که اولین متجددین در انقلابات ادبی برای در همریختن سنن نگارشی دوره قاجار به حمله به سعدی دست زدند و امثال تقی رفعت بر ضد سعدی مقاله نگاشتند که با واکنش شدید ادبای سنتی مواجه شد و موجب تعطیلی مجله تقی رفعت گشت.
تأثیر سعدی بر اخلاق و افکار ایرانیان انکارناپذیر است که صدها سال گلستان او کتاب درسی مکتب خانهها بود و خطاطان غزلهایش را سرمشق مینوشتند. اما واقعیت این است که سعدی از درون جامعه ایرانی جوشید و تمامی خصلتها و خوبیها و بدی های ایرانیان را همانطور که بودند به معرض نمایش گذاشت و حتی بهاینسبب عدهای او را نویسندهای رئالیست میدانند و همین ویژگی سعدی هم باعث شده که متجددین معاصر که به نقد ادبیات کلاسیک پرداختند در اولین قدم سعدی را مورد حمله قرار دهند که اوج این ایراد گیری را در آثار مرحوم کسروی میبینیم. بیتوجه به اینکه خود را باید شکست نه آئینه را که گناه آئینه فقط راست بنمودن چهره است.
سعدی در غزلیات خود شاعری دلسوخته و عاشقپیشه است که کمتر مفاهیم عرفانی را در آثارش می بینیم و ازاینجهت یکی از بهترین شاعران غزلسرای جهان است که عاشقانههایش واقعاً زیباست و در آخرین حدّ لطافت و زیبایی و لطیفترین معانی در ساده ترین و فصیح ترین و کاملترین الفاظ آمدهاست.
سعدی تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و برای تحصیلات تکمیلی به نظامیه بغداد رهسپار شد و در آن جا شاگردی شیخ سهروردی را نمود. سعدی سیاح و جهانگرد نیز بوده که بسیاری از سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی آن دوره را زیر پا گذاشته است و از آن سفرها در حکایات خویش داستانها گفته ؛ هرچند که عدهای به مثابه «جهاندیده بسیار گوید دروغ»، پارهای سفرهایش را خیالی میدانند.
سعدی در نظم و نثر بیشک از مقتدرترین و بزرگترین شاعران و نویسندگان فارسی زبان است که سیطره خود را بر نثر و نظم فارسی تا دوره تجدد ادبی در ایران حفظ کرده بود و این سیطره چنان قدرتمند بود که اولین متجددین در انقلابات ادبی برای در همریختن سنن نگارشی دوره قاجار به حمله به سعدی دست زدند و امثال تقی رفعت بر ضد سعدی مقاله نگاشتند که با واکنش شدید ادبای سنتی مواجه شد و موجب تعطیلی مجله تقی رفعت گشت.
تأثیر سعدی بر اخلاق و افکار ایرانیان انکارناپذیر است که صدها سال گلستان او کتاب درسی مکتب خانهها بود و خطاطان غزلهایش را سرمشق مینوشتند. اما واقعیت این است که سعدی از درون جامعه ایرانی جوشید و تمامی خصلتها و خوبیها و بدی های ایرانیان را همانطور که بودند به معرض نمایش گذاشت و حتی بهاینسبب عدهای او را نویسندهای رئالیست میدانند و همین ویژگی سعدی هم باعث شده که متجددین معاصر که به نقد ادبیات کلاسیک پرداختند در اولین قدم سعدی را مورد حمله قرار دهند که اوج این ایراد گیری را در آثار مرحوم کسروی میبینیم. بیتوجه به اینکه خود را باید شکست نه آئینه را که گناه آئینه فقط راست بنمودن چهره است.
سعدی در غزلیات خود شاعری دلسوخته و عاشقپیشه است که کمتر مفاهیم عرفانی را در آثارش می بینیم و ازاینجهت یکی از بهترین شاعران غزلسرای جهان است که عاشقانههایش واقعاً زیباست و در آخرین حدّ لطافت و زیبایی و لطیفترین معانی در ساده ترین و فصیح ترین و کاملترین الفاظ آمدهاست.
سعدی هرچه درگلستان نویسندهای واقعگرا است، در بوستان شاعری آرمان خواه میباشد و دنیا را آنچنان که میل دارد میخواهد.
بهترین تصحیحات از آثار سعدی توسط مرحوم محمدعلی فروغی ذکاء الملک و از غزلهایش توسط حبیب یغمایی و بهترین تصحیح از گلستان و بوستان توسط مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی انجام شدهاست. غزلی زیبا از این شاعر و نثر نویس توانای فارسی زبان
شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب، در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفرکنم ز دستت
بکجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟
ز محبتت نخواهم که نظر کنم برویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد
بکرشمه عنایت، نگهی بسوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم
بکدام دوست گویم که محل راز باشد؟
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟
تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم، چو تو دوست می گرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا ناز باشد
دگرش چو باز بینی، غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
قدمی که بر گرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی، قدم مجاز باشد
تو بیا کز اول شب، در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفرکنم ز دستت
بکجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟
ز محبتت نخواهم که نظر کنم برویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد
بکرشمه عنایت، نگهی بسوی ما کن
که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد
سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم
بکدام دوست گویم که محل راز باشد؟
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟
تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم، چو تو دوست می گرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا ناز باشد
دگرش چو باز بینی، غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
قدمی که بر گرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی، قدم مجاز باشد
روز اول اردیبهشت ،روز سعدی است. شاعری که شعرهای عاشقانه اش بیش از بقیه شعرا مانند حافظ و مولوی در آدم رسوخ می کند.
در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان، که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک بر آرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان، که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، که سر ز خاک بر آرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
برای آنکه بدانیم سعدی کیست؟ جایگاه این شاعر گرانمایه در شعر و ادبیات پارسی کجاست؟ و پرداختن به اندیشههای استاد سخن تا چه میزان به عنوان یک نیاز امروزی محسوس است مروری کوتاه بر آنچه درباره افکار و آرا این شاعر گرانمایه بیان شده است میکنیم. ما از خواندن بوستان بزرگ منشی رایاد می گیریم و درس عشق و انسانیت را می آموزیم . جامعه ایرانی باید به این موضوع بیندیشد کهچگونه گذشته افتخارآمیز هنر، فرهنگ و ادبیات ایرانی را پاس دارد و محفوظ نگاه دارد؟
گستره تاثیر فرهنگی و ادبی سعدی را جهانی دانست. این گستره حتی سیاستمداران ایران و جهان را نیز در برمیگیرد.
سعدی در کنار ابعاد مختلف شخصیتی شاعری گرانمایه است و معنای زندگی ایرانی را درابعاد بیرونی و درونی میتوان از شخصیت سعدی الهام گرفت.
یکی از ابعاد شخصیت سعدی توجه به درون و توجه به دل است که این بعد در روحیه ایرانی نهفته است و مورد توجه قرارداد. همچنین توجه به اخلاق و فرزانگی نیز مورد تاکید سعدی بوده است که این بعد نیز در بین ایرانیان جایگاه متعالی دارداز این رو اصحاب فرهنگ ایرانیان را به بعد اخلاق شهره میدانند.
نقطهاشتراک بین شخصیت شاعران بزرگ داشتن روح ایرانی و فرهنگ ایران است و تلاش فرهنگ وران ایرانی نیز باید همین باشد که این روح را زنده نگهدارند.
از این رو شخصیت هر شاعر ایرانی اول باید از بعد ایرانی بودن مورد بررسی قرار گیرد و سپس به سایر ابعاد شخصیتی آن شاعر پرداخت.
دو کتاب پر مغز و ارزشمند سعدی بوستان و گلستان است، گلستان و بوستان سعدی حاصل شناخت او از انسان است و این دو اثر گرایش انسانی دارد.
اما آن چه سعدی در کتابهای خود جمعآوری کرده است حاصل ۳۰ سال دنیا دیدن، تجربه زندگی همراه با تامل، شناخت از ماهیت انسان و بهرهگیری از حکیمان و عارفان است. استاد سخن در مرحلهای از زندگی به سیر و سیاحت در بیشتر کشورهای اسلامی پرداخت، به بلخ و غزنه رفت، به گجرات در هندوستان سفر کرد و با تجربه برهمنهای هند آشنا شد و در دهلی زبان هندی را فرا گرفت.
در این دوران سعدی از طریق دریا به یمن و حبشه و سپس به کشورهای عربی رفت و پس از زیارت کعبه مدتی در شام به ویژه در دمشق، بعلبک لبنانو بیتالمقدس ساکن شد.
سعدی پس از سفرهای بسیار به شیراز بازگشت و تجارب خود را به نگارش در آورد این شاعر گرانمایه در سال ۶۵۵ هجری زیباترین و لطیف ترین شعرهای خود یعنی بوستان را در ده باب سرود و در آن به مهمترین مسایل اخلاقی و انسانی مانند عدل، احسان، عشق، تواضع، قناعت، شکر و توبه پرداخت.
سعدی همچنین در سال ۶۵۶ اثر دیگر خود یعنی گلستان را به رشته تحریر در آورد که آمیزهای از نظم و نثر و مجموعه حکایاتی است که سعدی موضوع آن را تجربه کرده یا ساخته ذهن او است.
در کنار همهاوصافی که برای سعدی به عنوان شاعر پر آوازهی ایرانی، آورده اند بسیاری سعدی را به عنوان پیام آور انسانیت میشناسند سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفتگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینهسازی کرده است.
ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود کرده است و به بیان دردها و مشکلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.
تاثیر پذیری شاعران سرزمینهای دیگر از شعر و ادبیات سعدی نیز موضوعی است که در پژوهشهای مختلف به آن پرداخته شده است.
افراد اندیشمند و ادیبان بسیاری پیش از سعدی شیرازی ظهور کردند اما تاثیر سعدی در عرصه اخلاق و ادبیات ایران و جهان اسلام بیش از همه بوده است.
شیخ اجل و دو کتاب گلستان و بوستان او در تار و پود اندیشه و فرهنگ ایرانیان رسوخ کرده است و با سپری شدن قرنها از وفات وی همچنان به عنوان شخصیت تاثیرگذار بر شعر و ادبیات فارسی مطرح است.
از این رو سعدی نه تنها در شیراز و نه تنها در کشور خود بلکه در همه جهان نامی آشنا و شناخته شده است به طوری که از میان بزرگان ادب، تنها شعر او است که بر سردر مقر سازمان ملل در نیویورک نوشته شده است.
در هر حال از سعدی باید به عنوان جان مایه فرهنگ ایرانی و حرمت قلم یاد کرد، بیشک سعدی از پیشگامان عرصهای است که اینک پس از گذشت قرن ها روندگان بیشماری یافته است، این شاعر گرانمایه نه یک شاعر که جانمایه یک فرهنگ، نه یک مصلح که روح یک ملت و نه یک نویسنده که خود حرمت قلم است و متن تاریخ فرهنگ این سرزمین را با نشانهای بایسته خویش آذین بسته است.
در طول قرنهای گذشته در ایران و خارج از ایران کسانی که زبان و ادب فارسی آموختهاند، همگی از برکت وجود سعدی و آثار گرانبهای وی چون گلستان بوده است و این ارزشها است که پاسداشت نام و یاد سعدی را پیش از پیش ضروری ساخته است .
شهرتی که سعدی در حیات خود به دست آورد بعد از مرگ او با سرعتی بی سابقه افزایش یافت و او به زودی به عنوان بهترین شاعر زبان فارسی و یا یکی از بهترین و بزرگترین شعرای درجه اول زبان فارسی شناخته شد و سخن او حجت فصحا و بلغای فارسی زبان قرار گرفت. این اشتهار سعدی معلول چند خاصیت در اوست: نخست آنکه وی گوینده ای است که زبان فصیح و بیان معجزه آسای خود را تنها وقف مدح و یا بیان احساسات عاشقانه و امثال این مطالب نکرد بلکه بیشتر، آن را به خدمت ابناء نوع گماشت و در راه سعادت آدمیزادگان و موعظه آنان و علی الخصوص راهنمائی گمراهان به راه راست، به کار برد و در این امر از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان موفق تر و کامیاب تر بود. دوم آنکه وی نویسنده و شاعری با اطلاع و جهان دیده و سرد و گرم روزگار چشیده بود و همه تجاربی را که در زندگانی خود اندوخته بود، در گفتارهای خود برای صلاح کار هم نوعان بازگو کرد تا در هدایت آنان به راه راست موفق تر باشد. سوم آن که وی سخن گرم و لطیف خود را در نظم و نثر اخلاقی و اجتماعی خویش همراه با امثال و حکایات دلپذیر که جالب نظر خوانندگان باشد بیان کرد و آنان را تنها با نصایح خشک و مواعظه ملال انگیز از خود نرنجانید. چهارم آنکه وی در مدح و غزل، هر دو راهی نو و تازه پیش گرفت، در مدح، بیان مواعظ و اندیشه های حکیمانه ی خود را از جمله مبانی قرار داد و در غزل و اشعار غنائی خویش هم هر جا که ذوق او حکم کرد از تحقیق و بیان حکم و امثال غفلت نورزید. پنجم آنکه سعدی در عین وعظ و حکمت و هدایت خلق، شاعری شوخ و بذله گو و شیرین بیان است و در سخن جد و هزل خود آنقدر لطایف به کار می برد که خواننده خواه و ناخواه مجذوب او می شود و دیگر او را رها نمی کند. ششم آنکه وی در گفتار خود از بسیاری مثل های فارسی زبانان که از دیرباز رواج داشت استفاده کرده و آنها را در نظم و نثر خود گنجانده است و علاوه بر این، سخنان موجز و پرمایه و پر معنای او گاه چنان روشنگر افکار و آرمان های جامعه ایرانی و راهنمای زندگانی آنان افتاده است که به صورت سایر امثال در میان مردم رایج شده و تا روزگار ما، خاص و عام، آنها را در گفتارها و نوشته های خود به کار برده اند.
http://www.iranseda.ir :برگرفته از
سعدی در کنار ابعاد مختلف شخصیتی شاعری گرانمایه است و معنای زندگی ایرانی را درابعاد بیرونی و درونی میتوان از شخصیت سعدی الهام گرفت.
یکی از ابعاد شخصیت سعدی توجه به درون و توجه به دل است که این بعد در روحیه ایرانی نهفته است و مورد توجه قرارداد. همچنین توجه به اخلاق و فرزانگی نیز مورد تاکید سعدی بوده است که این بعد نیز در بین ایرانیان جایگاه متعالی دارداز این رو اصحاب فرهنگ ایرانیان را به بعد اخلاق شهره میدانند.
نقطهاشتراک بین شخصیت شاعران بزرگ داشتن روح ایرانی و فرهنگ ایران است و تلاش فرهنگ وران ایرانی نیز باید همین باشد که این روح را زنده نگهدارند.
از این رو شخصیت هر شاعر ایرانی اول باید از بعد ایرانی بودن مورد بررسی قرار گیرد و سپس به سایر ابعاد شخصیتی آن شاعر پرداخت.
دو کتاب پر مغز و ارزشمند سعدی بوستان و گلستان است، گلستان و بوستان سعدی حاصل شناخت او از انسان است و این دو اثر گرایش انسانی دارد.
اما آن چه سعدی در کتابهای خود جمعآوری کرده است حاصل ۳۰ سال دنیا دیدن، تجربه زندگی همراه با تامل، شناخت از ماهیت انسان و بهرهگیری از حکیمان و عارفان است. استاد سخن در مرحلهای از زندگی به سیر و سیاحت در بیشتر کشورهای اسلامی پرداخت، به بلخ و غزنه رفت، به گجرات در هندوستان سفر کرد و با تجربه برهمنهای هند آشنا شد و در دهلی زبان هندی را فرا گرفت.
در این دوران سعدی از طریق دریا به یمن و حبشه و سپس به کشورهای عربی رفت و پس از زیارت کعبه مدتی در شام به ویژه در دمشق، بعلبک لبنانو بیتالمقدس ساکن شد.
سعدی پس از سفرهای بسیار به شیراز بازگشت و تجارب خود را به نگارش در آورد این شاعر گرانمایه در سال ۶۵۵ هجری زیباترین و لطیف ترین شعرهای خود یعنی بوستان را در ده باب سرود و در آن به مهمترین مسایل اخلاقی و انسانی مانند عدل، احسان، عشق، تواضع، قناعت، شکر و توبه پرداخت.
سعدی همچنین در سال ۶۵۶ اثر دیگر خود یعنی گلستان را به رشته تحریر در آورد که آمیزهای از نظم و نثر و مجموعه حکایاتی است که سعدی موضوع آن را تجربه کرده یا ساخته ذهن او است.
در کنار همهاوصافی که برای سعدی به عنوان شاعر پر آوازهی ایرانی، آورده اند بسیاری سعدی را به عنوان پیام آور انسانیت میشناسند سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفتگوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینهسازی کرده است.
ازاین رو استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت، عرفان و فلسفه ورود کرده است و به بیان دردها و مشکلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.
تاثیر پذیری شاعران سرزمینهای دیگر از شعر و ادبیات سعدی نیز موضوعی است که در پژوهشهای مختلف به آن پرداخته شده است.
افراد اندیشمند و ادیبان بسیاری پیش از سعدی شیرازی ظهور کردند اما تاثیر سعدی در عرصه اخلاق و ادبیات ایران و جهان اسلام بیش از همه بوده است.
شیخ اجل و دو کتاب گلستان و بوستان او در تار و پود اندیشه و فرهنگ ایرانیان رسوخ کرده است و با سپری شدن قرنها از وفات وی همچنان به عنوان شخصیت تاثیرگذار بر شعر و ادبیات فارسی مطرح است.
از این رو سعدی نه تنها در شیراز و نه تنها در کشور خود بلکه در همه جهان نامی آشنا و شناخته شده است به طوری که از میان بزرگان ادب، تنها شعر او است که بر سردر مقر سازمان ملل در نیویورک نوشته شده است.
در هر حال از سعدی باید به عنوان جان مایه فرهنگ ایرانی و حرمت قلم یاد کرد، بیشک سعدی از پیشگامان عرصهای است که اینک پس از گذشت قرن ها روندگان بیشماری یافته است، این شاعر گرانمایه نه یک شاعر که جانمایه یک فرهنگ، نه یک مصلح که روح یک ملت و نه یک نویسنده که خود حرمت قلم است و متن تاریخ فرهنگ این سرزمین را با نشانهای بایسته خویش آذین بسته است.
در طول قرنهای گذشته در ایران و خارج از ایران کسانی که زبان و ادب فارسی آموختهاند، همگی از برکت وجود سعدی و آثار گرانبهای وی چون گلستان بوده است و این ارزشها است که پاسداشت نام و یاد سعدی را پیش از پیش ضروری ساخته است .
شهرتی که سعدی در حیات خود به دست آورد بعد از مرگ او با سرعتی بی سابقه افزایش یافت و او به زودی به عنوان بهترین شاعر زبان فارسی و یا یکی از بهترین و بزرگترین شعرای درجه اول زبان فارسی شناخته شد و سخن او حجت فصحا و بلغای فارسی زبان قرار گرفت. این اشتهار سعدی معلول چند خاصیت در اوست: نخست آنکه وی گوینده ای است که زبان فصیح و بیان معجزه آسای خود را تنها وقف مدح و یا بیان احساسات عاشقانه و امثال این مطالب نکرد بلکه بیشتر، آن را به خدمت ابناء نوع گماشت و در راه سعادت آدمیزادگان و موعظه آنان و علی الخصوص راهنمائی گمراهان به راه راست، به کار برد و در این امر از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان موفق تر و کامیاب تر بود. دوم آنکه وی نویسنده و شاعری با اطلاع و جهان دیده و سرد و گرم روزگار چشیده بود و همه تجاربی را که در زندگانی خود اندوخته بود، در گفتارهای خود برای صلاح کار هم نوعان بازگو کرد تا در هدایت آنان به راه راست موفق تر باشد. سوم آن که وی سخن گرم و لطیف خود را در نظم و نثر اخلاقی و اجتماعی خویش همراه با امثال و حکایات دلپذیر که جالب نظر خوانندگان باشد بیان کرد و آنان را تنها با نصایح خشک و مواعظه ملال انگیز از خود نرنجانید. چهارم آنکه وی در مدح و غزل، هر دو راهی نو و تازه پیش گرفت، در مدح، بیان مواعظ و اندیشه های حکیمانه ی خود را از جمله مبانی قرار داد و در غزل و اشعار غنائی خویش هم هر جا که ذوق او حکم کرد از تحقیق و بیان حکم و امثال غفلت نورزید. پنجم آنکه سعدی در عین وعظ و حکمت و هدایت خلق، شاعری شوخ و بذله گو و شیرین بیان است و در سخن جد و هزل خود آنقدر لطایف به کار می برد که خواننده خواه و ناخواه مجذوب او می شود و دیگر او را رها نمی کند. ششم آنکه وی در گفتار خود از بسیاری مثل های فارسی زبانان که از دیرباز رواج داشت استفاده کرده و آنها را در نظم و نثر خود گنجانده است و علاوه بر این، سخنان موجز و پرمایه و پر معنای او گاه چنان روشنگر افکار و آرمان های جامعه ایرانی و راهنمای زندگانی آنان افتاده است که به صورت سایر امثال در میان مردم رایج شده و تا روزگار ما، خاص و عام، آنها را در گفتارها و نوشته های خود به کار برده اند.
http://www.iranseda.ir :برگرفته از
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر