ایران سرزمین فرهنگ های گونه گون، سرزمین همزیستی فرهنگ ها، سرزمین کثرت و وحدت است . ایران به لحاظ گستردگی قلمرو و قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی خاص دچار گستردگی و پراکندگی فرهنگی و در نتیجه برخورد این فرهنگ ها دارای فرهنگی پویا، رو به گسترش و در مسیر تحول بوده است. صرف نظر از تغییراتی که به دلیل ظهور و سقوط حکومت های گوناگون و بروز جنگ های مختلف در فرهنگ مردم ایران به وجود آمد، ایران و ایرانی همواره دارای جایگاه خاصی در عرصه جهانی بوده است. تعدد عناصر فرهنگی در ایران فرصت مناسبی را در اختیار پژوهشگران می گذارد تا در این میدان تحقیق به وسعت ایران زمین به بررسی ابعاد مختلف این عناصر و سیر تحول و تغییرات آن بپردازند. یکی از این عناصر ارزشمند فرهنگی تعزیه و شبیه خوانی است که طی سالیان جایگاه خود را در فرهنگ ایرانیان حفظ کرده است. تعزیه (یا شبیه خوانی)، نوعی نمایش مذهبی و سنّتی ایرانی شیعی، عمدتاً درباره شهادت امام علی و امام حسین (ع) و مصائب اهل بیت است. واژه تعزیه/ تعزیت در اصل به معنای توصیه به صبر کردن، تسلّی دادن و پرسش از بازماندگانِ درگذشتگان و در برخی مناطق ایران مثلاً در خراسان به معنای «مجلس ترحیم» است. در میان شیعیان غیر ایرانی (در عراق و شبه قاره هند) لفظ تعزیه با وجود ارتباط با شهادت حضرت علی (ع) و یا مصائب شهدای کربلا به معنای «شبیه خوانی» به کار نمی رود ، بلکه آنان تعزیه را به مراسمی نمادین اطلاق می کنند که در آن دسته های عزاداری در طول مراسم، شبیه ضریح یا تابوت ائمه (علیه السلام) را بر دوش می کشند و هم در پایان روز عاشورا ، اربعین و... آن را به خاک می سپارند.
«آنه ماری شیمل» در کتاب خود دراین باره می نویسد: در قرن سیزدهم/ نوزدهم در قلمرو سلطنت اَوَده در لکهنوی هند، تعزیه به منزله یکی از تماشایی ترین نمایش ها، در حضور سلاطین برگزار می شد. به نوشته این کتاب: در ناحیه کارائیب، مثلاً در «جزیره ترینیداد» نیز تعزیه به مراسمی نمادین اطلاق می شود که به آن «تَجَه» می گویند. این قبیل مراسم نمادین در نواحی دیگر جهان، از جمله در اندونزی نیز با عنوان «تابوت» برگزار می شود.
برخی محققان، پیشینه تغزیه را به آیین هایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش، و یادگار زریران باز می گردانند و برخی پدید آمدن آن را متأثر از عناصر اساطیری بین النهرین و آناتولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانه های تاریخی در فرهنگ های هند و اروپایی و سامی را در پیدایی آن مؤثر دانسته اند. اما در هر حال از برپایی مجالس تعزیه به معنای امروزین آن تا پیش از پایان دوره صفویه اطمینان نداریم؛ تنها نکته آشکار این است که از زمان تسلط عرب ها بر ایران، ایرانیان همیشه فرصتی می جستند تا خود را از آن سلطه رها کنند. پیدایش نهضت های مقاومت و فرقه های ایرانی که دشمنان دستگاه مرکزی قلمروی عربی اموی و بعدها عباسی بودند، از نتیجه های این کوشش بود. یکی از این مخالفت ها موضوع غصب خلافت توسط افرادی بود که از خاندان پیامبر (ص) نبودند. ایرانیان در برابر این خلفا، از افراد خاندان پیامبر(ص) و فرزندانشان حمایت کرده و باعث رشد و رونق همه ساله مجالس تعزیه و دسته های عزاداری در کشور شدند. اگر چه که بدیهی است تعزیه به معنای نمایشی امروزه آن طی زمان و به تدریح بر پایه پذیرش شرایط و مردمان به وجود آمده است و نه یک شبه و به امر و دستور یک نفر.
به این شکل که ابتدا تنها دسته هایی به کندی از برابر تماشاگران می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانه ها و علم هایی که بی شباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) و گاهی نیز امام علی (ع) را به مردم یادآوری می کردند. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه ها بیشتر و یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدند که واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آن ها را همراهی می کرده است. چندی بعد به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه سازی و نشانه های نزدیک به واقعیت می آمدند و مصائب خود را شرح می دادند. مرحله بعد گفت و شنید شبیه ها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران.
تاورنیه – tavernier – یکی از مراحل تحول را در یادداشت هایش نشان داده است:
« در محرم ۱۰۴۶ خورشیدی در حضور شاه صفوی دوم در اصفهان شاهد مراسمی بوده است که پنج ساعت پیش از ظهر آغاز شده و تا ظهر ادامه داشته است. گفته او با مدرکی درشبیه سازی تمام می شود: در بعضی از این عماری ها طفل هایی شبیه نعش خوابیده بودند و آن هایی که دور عماری را احاطه کرده بودند گریه و نوحه و زاری می کردند. این طفلان شبیه دو طفل امام حسین (ع) هستند که بعد از شهادت امام، خلیفه بغداد آنها را گرفت و به قتل رسانید».
«آنه ماری شیمل» در کتاب خود دراین باره می نویسد: در قرن سیزدهم/ نوزدهم در قلمرو سلطنت اَوَده در لکهنوی هند، تعزیه به منزله یکی از تماشایی ترین نمایش ها، در حضور سلاطین برگزار می شد. به نوشته این کتاب: در ناحیه کارائیب، مثلاً در «جزیره ترینیداد» نیز تعزیه به مراسمی نمادین اطلاق می شود که به آن «تَجَه» می گویند. این قبیل مراسم نمادین در نواحی دیگر جهان، از جمله در اندونزی نیز با عنوان «تابوت» برگزار می شود.
برخی محققان، پیشینه تغزیه را به آیین هایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش، و یادگار زریران باز می گردانند و برخی پدید آمدن آن را متأثر از عناصر اساطیری بین النهرین و آناتولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانه های تاریخی در فرهنگ های هند و اروپایی و سامی را در پیدایی آن مؤثر دانسته اند. اما در هر حال از برپایی مجالس تعزیه به معنای امروزین آن تا پیش از پایان دوره صفویه اطمینان نداریم؛ تنها نکته آشکار این است که از زمان تسلط عرب ها بر ایران، ایرانیان همیشه فرصتی می جستند تا خود را از آن سلطه رها کنند. پیدایش نهضت های مقاومت و فرقه های ایرانی که دشمنان دستگاه مرکزی قلمروی عربی اموی و بعدها عباسی بودند، از نتیجه های این کوشش بود. یکی از این مخالفت ها موضوع غصب خلافت توسط افرادی بود که از خاندان پیامبر (ص) نبودند. ایرانیان در برابر این خلفا، از افراد خاندان پیامبر(ص) و فرزندانشان حمایت کرده و باعث رشد و رونق همه ساله مجالس تعزیه و دسته های عزاداری در کشور شدند. اگر چه که بدیهی است تعزیه به معنای نمایشی امروزه آن طی زمان و به تدریح بر پایه پذیرش شرایط و مردمان به وجود آمده است و نه یک شبه و به امر و دستور یک نفر.
به این شکل که ابتدا تنها دسته هایی به کندی از برابر تماشاگران می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانه ها و علم هایی که بی شباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) و گاهی نیز امام علی (ع) را به مردم یادآوری می کردند. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه ها بیشتر و یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدند که واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آن ها را همراهی می کرده است. چندی بعد به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه سازی و نشانه های نزدیک به واقعیت می آمدند و مصائب خود را شرح می دادند. مرحله بعد گفت و شنید شبیه ها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران.
تاورنیه – tavernier – یکی از مراحل تحول را در یادداشت هایش نشان داده است:
« در محرم ۱۰۴۶ خورشیدی در حضور شاه صفوی دوم در اصفهان شاهد مراسمی بوده است که پنج ساعت پیش از ظهر آغاز شده و تا ظهر ادامه داشته است. گفته او با مدرکی درشبیه سازی تمام می شود: در بعضی از این عماری ها طفل هایی شبیه نعش خوابیده بودند و آن هایی که دور عماری را احاطه کرده بودند گریه و نوحه و زاری می کردند. این طفلان شبیه دو طفل امام حسین (ع) هستند که بعد از شهادت امام، خلیفه بغداد آنها را گرفت و به قتل رسانید».
اوج تکامل تعزیه در دوره ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ ۱۳۱۳) بود. چرا که به تعزیه علاقه فراوانی داشت. تکیه دولت، که به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد، در ترویج تعزیه بسیار مؤثر بود. تعزیه خوانانِ آن جا که در حقیقت تعزیه خوانِ دولتی بودند زیر نظر "مُعین البُکا" در برابر شاه و درباریان تعزیه می خواندند. صرف نظر از تعزیه هایی که موضوع و محتوای آن ها به زنان مربوط می شد مثل مجلس بی بی شهربانو، در دوره قاجار مجالس تعزیه زنانه نیز برپا می شد. که همه تعزیه خوانان و تماشاگران، زن بودند. تعزیه زنان، به سبب تنگناهای عرفی، گسترش نیافت و به منازل ثروتمندان و شاهزادگان محدود شد.
تعزیه های درباری در زمان قاجاریان، به ویژه در دوره ناصرالدین شاه، از یک سو شاه را سرگرم می کرد و از سوی دیگر سبب عوام فریبی و دین دار نمایی او می شد و شاید به همین دلیل است که از دیدگاه تاریخی شکوفایی تعزیه در این دوران تنها مرهون توجه شاه و اشراف به تعزیه نبوده است، بلکه بیشتر مدیون وجود تعزیه گردانهایی است که با ابتکار و خلاقیت خود لباس تازه ای را به قامت تعزیه دوختند؛ بدون آنکه در اصول آن تغییری ایجاد کنند. «خواجه حسینعلی خان» معاصر «فتحعلی شاه» و «محمد شاه»، «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدین شاه» و پسرش «میرزا باقر» ملقب به «معین البکا» و فرزند «معین البکا»، «ناظم البکا» از تعزیه گردانانی بودند که در این دوره معروف بودند.
در این میان «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان، رکود و یکنواختی را که تعزیه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبه ای از تفنن و نمایش بخشید. پسرش «معین البکا» در ادامه راه پدر، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه جدیدی را پی ریزی کرد. او به همراه پسرش دسته های بزرگ تعزیه را با اقتدار رهبری می کردند و با اشارات و حرکات خود بر همه عوامل اجرایی صحنه تسلط داشتند. براساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ما ه های محرم عهد ناصرالدین شاه تقریبا سیصد مجلس « شبیه خوانی » در نمایش خانه های موقت و دائم یعنی تکیه ها و حسینیه ها برپا می شد. اما اوضاع به همین ترتیب باقی نماند.
با افول سلطنت قاجار و روی کار آمدن «رضاخان میرپنج» (۱۳۰۴ ۱۳۲۰ش) ، به ویژه در دهه دوم سلطنتش، دوران شکوفایی تعزیه هم به سر آمد. سوگواری های ماه محرّم محدود شد و ممنوعیت های متعددی به وجود آمد و به تدریج برگزاری رسمی مجالس تعزیه متوقف شد، اما اجرای آن در روستاها کمابیش ادامه یافت. رضاخان به دلایل سیاسی و شاید کینه ای که به سنت های مذهبی ایران داشت، برگزاری تعزیه و هر نوع مراسم مذهبی را در ایران ممنوع اعلام کرد تا تعزیه از تکیه دولت و دیگر حسینیه ها و نمایشخانه هایی با آن عظمت و شکوه به پهنه روستاها و شهرهای کوچک رانده شود .
در دوره پهلوی دوم (۱۳۲۰ ۱۳۵۷ش)، پرویز صیاد از ۱۳۳۸ش تا ۱۳۴۹ش چند مجلس تعزیه را بر روی صحنه نمایش (تئاتر) آورد. در ۱۳۵۵ش، «مجمع بین المللی تعزیه»، با شرکت و سخنرانیِ بسیاری از صاحب نظران و تعزیه شناسان ایرانی و خارجی در شیراز برگزار شد و در آن مجمع، تعزیه هایی نیز به اجرا در آمد.
● تعزیه نامه (یا «مجلس»، «نسخه»، «شبیه نامه»، «نسخه تعزیه»):
صرف نظر از کتاب های تاریخ و مَقتَل، منظومه های حماسی – مذهبی درباره شهادت امام علی ، امام حسین و مصائب اهل بیت (علیهما السلام)، از مهم ترین منابع تعزیه نامه هاست. برخی از منظومه های مهم حماسی – مذهبی را می توان نسخه های زیر نا م برد:
۱) خاوران نامه از ابن حسم قهستانی خوسفی که سرودن آن در ۸۳۰ خاتمه یافت است،
۲) حمله حیدری سروده میرزا محمد رفیع خان باذل مشهدی (متوفی ۱۱۲۴)،
۳) سروده های مذهبی محتشم کاشانی، وصال شیرازی شمس الدین محمدکاتبی.
ظاهراً مهم ترین منبع تعزیه نامه ها کتاب منثور روضة الشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰) است، زیرا مطالب برخی از تعزیه نامه ها شباهت های فراوانی با مطالب این کتاب دارد. تعزیه نویس ها در آغازِ کار اشعار تعزیه را در "بیاض " می نوشتند. هر دفتر شامل یک یا چند "مجلس" تعزیه بود. تعزیه خوانان معمولاً به تناسب ایام برای هر روز موضوع و مجلس ویژه ای داشتند. در بعضی نقاط، برای امامزاده های محلی نیز مجالس تعزیه نوشته و اجرا می شده است. تعزیه گردانان برای اجرای تعزیه، متن هر یک از تعزیه خوانان را در نسخه ای جداگانه می نوشتند. این نسخه ها را " فرد " نیز گفته اند. در نسخه های تعزیه، گاه شیوه گفتگو و نحوه ورود و خروج تعزیه خوانان به میدان تعزیه مشخص شده است.
تعزیه های درباری در زمان قاجاریان، به ویژه در دوره ناصرالدین شاه، از یک سو شاه را سرگرم می کرد و از سوی دیگر سبب عوام فریبی و دین دار نمایی او می شد و شاید به همین دلیل است که از دیدگاه تاریخی شکوفایی تعزیه در این دوران تنها مرهون توجه شاه و اشراف به تعزیه نبوده است، بلکه بیشتر مدیون وجود تعزیه گردانهایی است که با ابتکار و خلاقیت خود لباس تازه ای را به قامت تعزیه دوختند؛ بدون آنکه در اصول آن تغییری ایجاد کنند. «خواجه حسینعلی خان» معاصر «فتحعلی شاه» و «محمد شاه»، «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدین شاه» و پسرش «میرزا باقر» ملقب به «معین البکا» و فرزند «معین البکا»، «ناظم البکا» از تعزیه گردانانی بودند که در این دوره معروف بودند.
در این میان «میرزا محمد تقی» تعزیه گردان، رکود و یکنواختی را که تعزیه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبه ای از تفنن و نمایش بخشید. پسرش «معین البکا» در ادامه راه پدر، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه جدیدی را پی ریزی کرد. او به همراه پسرش دسته های بزرگ تعزیه را با اقتدار رهبری می کردند و با اشارات و حرکات خود بر همه عوامل اجرایی صحنه تسلط داشتند. براساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ما ه های محرم عهد ناصرالدین شاه تقریبا سیصد مجلس « شبیه خوانی » در نمایش خانه های موقت و دائم یعنی تکیه ها و حسینیه ها برپا می شد. اما اوضاع به همین ترتیب باقی نماند.
با افول سلطنت قاجار و روی کار آمدن «رضاخان میرپنج» (۱۳۰۴ ۱۳۲۰ش) ، به ویژه در دهه دوم سلطنتش، دوران شکوفایی تعزیه هم به سر آمد. سوگواری های ماه محرّم محدود شد و ممنوعیت های متعددی به وجود آمد و به تدریج برگزاری رسمی مجالس تعزیه متوقف شد، اما اجرای آن در روستاها کمابیش ادامه یافت. رضاخان به دلایل سیاسی و شاید کینه ای که به سنت های مذهبی ایران داشت، برگزاری تعزیه و هر نوع مراسم مذهبی را در ایران ممنوع اعلام کرد تا تعزیه از تکیه دولت و دیگر حسینیه ها و نمایشخانه هایی با آن عظمت و شکوه به پهنه روستاها و شهرهای کوچک رانده شود .
در دوره پهلوی دوم (۱۳۲۰ ۱۳۵۷ش)، پرویز صیاد از ۱۳۳۸ش تا ۱۳۴۹ش چند مجلس تعزیه را بر روی صحنه نمایش (تئاتر) آورد. در ۱۳۵۵ش، «مجمع بین المللی تعزیه»، با شرکت و سخنرانیِ بسیاری از صاحب نظران و تعزیه شناسان ایرانی و خارجی در شیراز برگزار شد و در آن مجمع، تعزیه هایی نیز به اجرا در آمد.
● تعزیه نامه (یا «مجلس»، «نسخه»، «شبیه نامه»، «نسخه تعزیه»):
صرف نظر از کتاب های تاریخ و مَقتَل، منظومه های حماسی – مذهبی درباره شهادت امام علی ، امام حسین و مصائب اهل بیت (علیهما السلام)، از مهم ترین منابع تعزیه نامه هاست. برخی از منظومه های مهم حماسی – مذهبی را می توان نسخه های زیر نا م برد:
۱) خاوران نامه از ابن حسم قهستانی خوسفی که سرودن آن در ۸۳۰ خاتمه یافت است،
۲) حمله حیدری سروده میرزا محمد رفیع خان باذل مشهدی (متوفی ۱۱۲۴)،
۳) سروده های مذهبی محتشم کاشانی، وصال شیرازی شمس الدین محمدکاتبی.
ظاهراً مهم ترین منبع تعزیه نامه ها کتاب منثور روضة الشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰) است، زیرا مطالب برخی از تعزیه نامه ها شباهت های فراوانی با مطالب این کتاب دارد. تعزیه نویس ها در آغازِ کار اشعار تعزیه را در "بیاض " می نوشتند. هر دفتر شامل یک یا چند "مجلس" تعزیه بود. تعزیه خوانان معمولاً به تناسب ایام برای هر روز موضوع و مجلس ویژه ای داشتند. در بعضی نقاط، برای امامزاده های محلی نیز مجالس تعزیه نوشته و اجرا می شده است. تعزیه گردانان برای اجرای تعزیه، متن هر یک از تعزیه خوانان را در نسخه ای جداگانه می نوشتند. این نسخه ها را " فرد " نیز گفته اند. در نسخه های تعزیه، گاه شیوه گفتگو و نحوه ورود و خروج تعزیه خوانان به میدان تعزیه مشخص شده است.
کاتبان تعزیه نامه ها معمولاً نسخه ها را با التماس دعا و طلب فاتحه از تعزیه خوان به پایان می رساندند. گاه تعزیه نویس نام خود را بعد از عباراتی چون " سگ درگاه سیدالشهدا (علیه السلام) "، "کلب آستان علی(علیه السلام)"، "کاتب الحروف"، "حَرَّرَهُ..." و "رَقَمَ…" می نوشت. تعزیه نامه ها منظوم بوده و اشعار آن ها در انواع قالب های شعری و بیشتر وزن های عروضی و به ندرت بحر طویل، سروده شده اند. در آغاز، زبان این متون گاه عامیانه و محاوره ای بود، اما به تدریج ارزش های ادبی یافت. تعزیه نامه ها منظوم بوده و اشعار آن ها در انواع قالب های شعری و بیشتر وزن های عروضی و به ندرت بحر طویل، سروده شده اند. در آغاز، زبان این متون گاه عامیانه و محاوره ای بود، اما به تدریج ارزش های ادبی یافت. برخی احتمال داده اند که "جُنگ شهادت" قدیمی ترین تعزیه نامه تاریخ دار است. اگر تاریخ مکتوب برخی از نسخ تعزیه نامه ها قابل اعتماد باشد، می توان گفت که یکی از کهن ترین نمونه های آن ها در ۱۱۳۳ نوشته شده است.
● تعزیه و موسیقی:
چون شیوه بیان حوادث در تعزیه مبتنی بر آواز بود، معمولاً تعزیه خوانان با مقام ها و گوشه های موسیقی ایرانی آشنایی داشتند. از این رو تعزیه را یکی از مهم ترین عوامل حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانسته اند. در هر تعزیه ممکن بود اشعار در گوشه ها و دستگاه های متعددی خوانده شود، البته در سؤال و جواب ها لازم بود که تناسب مقام ها رعایت شود. ارتباط میان تعزیه و موسیقی تنها از طریق آواز نبوده است، بلکه سازهای موسیقی نیز در مجالس تعزیه به کار می رفت، چنان که گاه پیش از آغاز تعزیه و به جای " پیش خوانی " با نواختن برخی سازها، مانند شیپور، طبل، دُهُل، کَرنا، سُرنا، نی لبک، نی، قره نی، نقاره و سِنج، تماشاگران را برای شنیدن و دیدن تعزیه آماده می کردند.
در صحنه های فاقد گفتگو، مثل صحنه های مسافرت یا نبرد یا در وقفه های میان جریان نمایش (آکسیون ها)، نیز از ساز استفاده می شد. در تعزیه معمولاً هر یک از سازها کاربرد خاصی داشتند، مثلاً هنگام ورود اشخاص و شروع جنگ ها طبل می زدند و هنگام وقوع صحنه های حزن آلود شیپور و قره نی می نواختند.
موسیقی تعزیه موجب حفظ و تداوم بسیاری از نغمه ها و قطعات موسیقی سازی و آوازی ایران شد و از سوی دیگر، این موسیقی را در مراتب مختلف تحت تأثیر عمیق موسیقی تعزیه وجود دارد.
● غم نامه ی تعزیه:
اگر تعزیه غمنامه باشد، این است غمنامه تعزیه، که به سیر عامیانه و مذهبی خود برگشت. در دوران «محمدرضاشاه» نیز اگر چه تعزیه باز به میان شهرهای بزرگ بازگشت، ولی هرگز نتوانست جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. «تکیه دولت» در پی بازیهای سیاسی، ویران شده بود و مردم گرفتار سرگرمی های تازه و پرهیاهو شدند و دیگر تعزیه را از یاد بردند و اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، اندکی تلاش برای اجرای این نمایش ها، در گوشه و کنار شهر به چشم می خورد اما هرگز تعزیه به جایگاه بلند و شکوهمند گذشته خود باز نگشت. تعزیه خوان ها ، یک به یک در تنهایی و فراموش شدگی و از همه مهم تر فقر شدید مالی، دار فانی را وداع می گویند و تنها خاطره ای از گذشته ها ی تاریخی این هنر اصیل و روحانی آن درذهن ها باقی می گذارند. زیرا که به گفته معین البکاء تعزیه ایران، مرحوم هاشم فیاض : « این حقیقت تلخی است که خارجی ها بیشتر به تعزیه ما اهمیت می دهند. در این جا گویی تعزیه خوانان دشمن دارند. تعدادی می خواهند این هنر بومی را از بین ببرند و کوچکترین غفلتی باعث از دست رفتن آن خواهد شد».
برگرفته از (با اندکی تغییر): www.aftab.ir
● تعزیه و موسیقی:
چون شیوه بیان حوادث در تعزیه مبتنی بر آواز بود، معمولاً تعزیه خوانان با مقام ها و گوشه های موسیقی ایرانی آشنایی داشتند. از این رو تعزیه را یکی از مهم ترین عوامل حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانسته اند. در هر تعزیه ممکن بود اشعار در گوشه ها و دستگاه های متعددی خوانده شود، البته در سؤال و جواب ها لازم بود که تناسب مقام ها رعایت شود. ارتباط میان تعزیه و موسیقی تنها از طریق آواز نبوده است، بلکه سازهای موسیقی نیز در مجالس تعزیه به کار می رفت، چنان که گاه پیش از آغاز تعزیه و به جای " پیش خوانی " با نواختن برخی سازها، مانند شیپور، طبل، دُهُل، کَرنا، سُرنا، نی لبک، نی، قره نی، نقاره و سِنج، تماشاگران را برای شنیدن و دیدن تعزیه آماده می کردند.
در صحنه های فاقد گفتگو، مثل صحنه های مسافرت یا نبرد یا در وقفه های میان جریان نمایش (آکسیون ها)، نیز از ساز استفاده می شد. در تعزیه معمولاً هر یک از سازها کاربرد خاصی داشتند، مثلاً هنگام ورود اشخاص و شروع جنگ ها طبل می زدند و هنگام وقوع صحنه های حزن آلود شیپور و قره نی می نواختند.
موسیقی تعزیه موجب حفظ و تداوم بسیاری از نغمه ها و قطعات موسیقی سازی و آوازی ایران شد و از سوی دیگر، این موسیقی را در مراتب مختلف تحت تأثیر عمیق موسیقی تعزیه وجود دارد.
● غم نامه ی تعزیه:
اگر تعزیه غمنامه باشد، این است غمنامه تعزیه، که به سیر عامیانه و مذهبی خود برگشت. در دوران «محمدرضاشاه» نیز اگر چه تعزیه باز به میان شهرهای بزرگ بازگشت، ولی هرگز نتوانست جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. «تکیه دولت» در پی بازیهای سیاسی، ویران شده بود و مردم گرفتار سرگرمی های تازه و پرهیاهو شدند و دیگر تعزیه را از یاد بردند و اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، اندکی تلاش برای اجرای این نمایش ها، در گوشه و کنار شهر به چشم می خورد اما هرگز تعزیه به جایگاه بلند و شکوهمند گذشته خود باز نگشت. تعزیه خوان ها ، یک به یک در تنهایی و فراموش شدگی و از همه مهم تر فقر شدید مالی، دار فانی را وداع می گویند و تنها خاطره ای از گذشته ها ی تاریخی این هنر اصیل و روحانی آن درذهن ها باقی می گذارند. زیرا که به گفته معین البکاء تعزیه ایران، مرحوم هاشم فیاض : « این حقیقت تلخی است که خارجی ها بیشتر به تعزیه ما اهمیت می دهند. در این جا گویی تعزیه خوانان دشمن دارند. تعدادی می خواهند این هنر بومی را از بین ببرند و کوچکترین غفلتی باعث از دست رفتن آن خواهد شد».
برگرفته از (با اندکی تغییر): www.aftab.ir
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر